گری رنارد

گری: خب، افرادی هستند که فکر می‌کنند خداوند نمی‌توانست خودش را در یگانگی تجربه کند، و تنها راهی که او می‌توانست خودش را تجربه کند این بود که این دنیا را بسازد و در آن زندگی کند.به نظر می‌رسد بسیاری از آن‌ها به نویسندگان و معلمانی گوش می‌سپارند که چنین می‌گویند، مانند کتاب‌های گفتگو با خدا.
پورسا: اگر آن‌ها عمیق‌تر نگاه می‌کردند، متوجه می‌شدند که خداوند را بی‌عقل می‌دانند.تو تجربه عرفانی از بودن با خداوند در بهشت را داشته‌ای، درست است؟
گری: بله.
پورسا: و در مقایسه با این دنیا، بهشت چگونه است؟
گری: قابل مقایسه نیست.در بهشت، تو خداوند هستی.
پورسا: اما آن یک تجربه است، مانند یک آگاهی، اینطور نیست؟
گری: البته که اینطور است!این یک تجربه بسیار بزرگ‌تر از هر چیزی است که این دنیا برای ارائه دارد.
پورسا: بسیار خوب، پس.این تصور که خداوند باید این دنیا را می‌ساخت تا دوگانگی را تجربه کند تا بتواند خودش را درک کند و از خودش لذت ببرد، معادل این ایده است که برای تجربه کردن و لذت بردن از رابطهٔ جنسی، باید تیر خوردن‌ به شکم خود را نیز تجربه کرد.نه. درد نتیجه احساس گناهی است که از این فکر پدید آمد که خودت را از خداوند جدا کرده‌ای، و برای اینکه لذت واقعیت را تجربه کنی لازم نیست درد را تجربه کنی.اما باید درد و رنج را ببخشی و آن را رها کنی تا به واقعیت برگردی.عیسی در دوره‌ای در معجزات در این باره بسیار روشن توضیح داده است، و او کسی است که باید به او گوش فرا دهی:
از نفس، گناهکاری و احساس گناه و مرگ پدید آمد، در ضدیت با زندگی و معصومیت، و با ارادهٔ خود خداوند.در کجا می‌تواند چنین ضدیتی نهفته باشد جز در ذهن‌های بیمار بی‌عقلان، که وقف دیوانگی شده‌اند و بر علیه صلح بهشت قرار گرفته‌اند؟یک چیز قطعی است؛ خداوند که نه گناه و نه مرگ را آفرید، نمی‌خواهد که تو در اسارت آن‌ها باشی.او نه گناه را می‌شناسد و نه نتایج آن را.شمایل‌های کفن‌پوش در صف‌های تشییع جنازه در گرامیداشت آفریدگار خود راهپیمایی نمی‌کنند، آفریدگاری که اراده‌اش این است که آن‌ها زندگی کنند.آن‌ها از ارادهٔ او پیروی نمی‌کنند؛ آن‌ها با آن ضدیت می‌کنند.
(م_۱۹_۴.پ_۳∶۱-۶)
گری: عجب، دیگر نباید جلوی خودش را بگیرد و واقعا بگوید که چه احساسی دارد.بنابراین اینجا افرادی هستند که می‌گویند خداوند متضادهایی را آفرید تا بتواند خودش را تجربه کند، و اینجا عیسی دارد می‌گوید که آنچه فراگیر است نمی‌تواند ضدی داشته باشد و تنها بی‌عقلان فکر می‌کنند که آن می‌توانست یا باید ضدی داشته باشد.
واقعیت فناناپذیر شما
گری رنارد

راز بیداری دوباره به فناناپذیری

۳۰ آبان ۱۴۰۲
گری رنارد
آرتن:..راز بیداری دوباره به فناناپذیری‌ات در تسلط بر چیزهای این دنیا نیست، بلکه در شیوهٔ نگریستن تو به این دنیا است.
بگذار برایت مثالی بزنم.برخی هستند که مدت‌هاست در حال مطالعه دوره‌ای در معجزات هستند که خود را بسیار باهوش می‌دانند.آن‌ها می‌پندارند که می‌دانند دوره چه می‌گوید.در برخی موارد، شاید آن‌ها بدانند منظور دوره چیست، و در مواردی دیگر، شاید نه.با این حال آنچه مهم است این است که فهم خود را از دوره، هر چه که باشد، در پیش بگیری و آن را به کار ببری.آن روشنفکری که از درک خود از دوره استفاده می‌کند تا ثابت کند که از نظر فکری بر دیگران برتری دارد، در واقع دوره را انجام نمی‌دهد.
به تو قول می‌دهم که شخصی که توسط دنیا از نظر ذهنی عقب مانده قضاوت می‌شود، که هوش بسیار کمی دارد، اما در طول زندگی‌اش مردم را با عشق و بدون قضاوت می‌بیند، در زندگی خود پیشرفت معنوی بیشتری دارد تا روشنفکری که در طول زندگی‌اش خود را در مورد معنای دوره‌ای در معجزات برحق و دیگران را در اشتباه می‌بیند.
برای تکرار، مهم تحت تاثیر قرار دادن دنیا نیست، بلکه چگونگی نگاه کردن تو به آن اهمیت دارد.مادر ترزا یک نمونه عالی بود.او به همه با عشق و بخشایش نگاه می‌کرد.در نهایت، مهم نبود که الهیات او چه بود.بسیاری از افرادی که او در طول زندگی خود به آن‌ها خدمت کرد، حتی از پیروان مذهب خود او نبودند.این برای او مهم نبود.او همه را بدون استثنا کاملاً سزاوار عشق خداوند می‌دید.عشق و بخشایش او از هیچ‌کس دریغ نمی‌شد.عشق او تمام و کمال و جهانی بود.او هیچ‌کس را قضاوت و محکوم نمی‌کرد.بنابراین ذهن او به طور کامل توسط روح‌القدس شفا یافت.او روشن‌ضمیر شد و چرخهٔ تولد و مرگ را شکست.
واقعیت فناناپذیر شما
گری رنارد

انگیزه برای ترک گلایه‌ها

۲۸ آبان ۱۴۰۲
گری رنارد
پورسا: زمانی که سیگار را ترک کردی یادت هست؟
گری: آری. بعد از دوازده سال سیگار کشیدن سخت بود، اما من انگیزه داشتم.من مرگ پدر و مادرم را در اثر سیگار کشیدن دیده بودم. پس از چهل سال نتوانستند ترکش کنند.پس من این کار را برای آن‌ها و برای خودم انجام دادم.
پورسا: انگیزهٔ تو برای ترک گلایه‌‌ها به همان اندازه برای زندگی واقعی تو مهم است که ترک سیگار برای بدنت اهمیت دارد.همه بدن‌ها در نهایت می‌میرند، اما زندگی واقعی تو در بهشت است - و همچنین می‌توانی در طول زندگی گذرای خود در اینجا به صلح و سرور برسی.این‌ها انگیزه‌های تو هستند.
آرتن: گاهی اوقات این انگیزه‌ها کافی به نظر نمی‌رسند.گری، اتفاقی که قرار است بیفتد این است که وقتی سعی می‌کنی ببخشی، گاهی اوقات می‌توانی ببخشی.با این حال، اگر واقعاً در تلاش برای انجام این دوره هستی، به همان اندازه با چیزهای زیادی روبرو خواهی شد که نمی‌خواهی ببخشی و نمی‌خواهی آن‌ها را ترک کنی.این‌گونه است که مقاومت و نفرت پنهان و ناخودآگاه تو نمایان می‌شود.این‌ها چیزهایی هستند که باید به آن‌ها نگاه کنی در حالی که نمی‌خواهی به آن‌ها نگاه کنی.اینکه این چیزها از چه چیزی ساخته شده‌اند را می‌توان با شناخت سیستم فکری نفس و طرح حمله آن درک کرد.
گری: متوجه شدم چیزهایی که نمی‌خواهم ببخشم، یا حتی از نزدیک به آن‌ها نگاه کنم، گناهان نهانی و نفرت‌های پنهانی هستند که دوره دربارهٔ آن‌ها صحبت می‌کند، که واقعاً نمادی هستند از اینکه من چگونه از خودم متنفرم، جز اینکه من آن‌ها را فرافکنی کرده‌ام، بنابراین به نظر می‌رسد آن‌ها در بیرون از من هستند.راه بخشیدن خودم و کمک به روح‌القدس برای تسلط بر ضمیر ناخودآگاهم، این است که این چیزها را با او کشف کنم و مشاهده کنم و به بخشیدن آن‌ها ادامه دهم.وقتی می‌گویم روح‌القدس بر ضمیر ناخودآگاه من تسلط خواهد یافت، به یاد می‌آورم که او واقعاً ‌خود من است، جز اینکه او خویشتن برتر من، یا مسیحا است، یا حتی می‌توانید بگویید او حقیقت است.
حدس می‌زنم چیزهای مادی و خواسته‌های دنیوی که نمی‌خواهم از آن‌ها دست بکشم، بت‌های دروغینی هستند که واقعاً جایگزینی برای حقیقت هستند - تا آن‌ها را دنبال کنم یا پرستش کنم - و همچنین برای کمک به متقاعد کردن من که همه آن چیزها واقعی هستند.
ناپدید شدن جهان
گری رنارد

بخشایش یک انتخاب است

۱۶ آبان ۱۴۰۲
گری رنارد
پورسا: ... وقتی از بخشایش سخن می‌گوییم، دربارهٔ یک انتخاب صحبت می‌کنیم.انتخاب این است، که تو چیستی؟آیا تو چیزی جدا از خداوند هستی؟آیا تو یک فرد هستی؟آیا تو واقعا در این دنیا زندگی می‌کنی؟آیا تو فانی هستی؟آیا تو یک بدن هستی؟یا آیا تو روح‌ هستی، یگانه با سرچشمهٔ خود، تغییرناپذیر و ابدی، جاودانه و کاملاً آسیب‌ناپذیر؟اگر تو این آخری هستی، پس چیزی برای بخشیدن وجود ندارد.فقط یک بدن گلایه‌هایی برای بخشیدن دارد.بنابراین بخشایش انتخاب چیزی است که تو می‌خواهی باور کنی هستی، با انتخاب این که آن فرد دیگر چیست.دوره این را اینگونه بیان می‌کند:
آنچه در اوست تغییر‌ناپذیر است و تغییر ناپذیری تو با تصدیق آن شناخته می‌شود.قداست در تو از آن اوست.و با دیدن آن در او به سوی تو باز می‌گردد.
(م_۲۴_۷_۲∶۳-۵)
نفس، بخشی از ذهن تو است که می‌خواهد خاص باشد و هویت فردی داشته باشد، از تو می‌خواهد که دیگران را بدن‌هایی جداگانه ببینی تا خودش را تداوم بخشد.نفس، تو نیست، اما تا زمانی که برادران و خواهران خود را به جای روح کامل به عنوان بدن می‌بینی، در حال بازی مطابق با میل نفس برای انتخاب سیستم فکری‌اش هستی.همان‌طور که دوره نیز می‌گوید:
تو که معتقدی دیدن بدن برادرت آسان‌تر از دیدن قداست او است، مطمئن شو که می‌فهمی چه چیزی منجر به این قضاوت شد.
(م_۲۴_۶_۱۳∶۱)
چیزی که این قضاوت را ساخت، نفس بود، و روح‌القدس اکنون در تلاش است کاری کند تا آن بخش از ذهن تو که نفس را انتخاب کرد، یک بار دیگر انتخاب کند.
یک بار دیگر انتخاب کن که می‌خواهی او چه باشد، با به یاد داشتن این که هر انتخابی که انجام می‌دهی هویت خودت را همان‌گونه که آن را می‌بینی و باور می‌کنی تعیین می‌کند.
(م_۳۱_۸_۶∶۵)
واقعیت فناناپذیر شما
گری رنارد

تنها بخشایش و شفا مهم است

۹ آبان ۱۴۰۲
گری رنارد
پورسا: نفس زمانی که از گذشته خود افسوس می‌خوری را دوست دارد.«داشتم، می‌توانستم، باید انجام می‌دادم» و «اگر به جای آن این کار را انجام داده بودم» و «اگر می‌دانستم آن‌چه را که اکنون می‌دانم» برخی از موارد مورد علاقه نفس هستند.این نه تنها گذشته‌ات را برای تو واقعی می‌کند، بلکه باعث می‌شود در عین حال احساس بدی داشته باشی - همه این‌ها باعث خوشحالی نفس می‌شود.روح‌القدس می‌داند که به استثنای بخشایش، مهم نیست که چه می‌کنی.برای نفس، این بدعت است.اما روح‌القدس می‌خواهد که تو شفا یابی، و می‌داند که احساس گناه ناخودآگاه در ذهن تو در سرانجام به روشی خود را نشان می‌داد - حتی اگر جهت دیگری را در راه خود انتخاب می‌کردی.
آرتن: در ارتباط با این موضوع، نفس می‌خواهد کاری که انجام می‌دهی مهم باشد.به عنوان راهی برای نفوذ به معنویت تو و به تأخیر انداختن حقیقت، می‌کوشد کاری را که در آن حوزه انجام می‌دهی مهم و خاص سازد.اما برای روح‌القدس، آنچه برای او، یا برای عیسی یا برای خداوند انجام می‌دهی، مهم نیست.هر چیزی که در یک توهم رخ می‌دهد چگونه می‌تواند مهم باشد اگر واقعاً درک کنی که آن واقعی نیست؟تنها بخشایش و شفا یافتن تو مهم است.درست است، این نوع آموزه ممکن است مبنایی برای یک دین فراگیر نباشد تا دنیا را تحت کنترل خود درآورد و به دیگران بگوید که چگونه باید زندگی خود را بگذرانند - اما قطعاً این حقیقت است.
ناپدید شدن جهان
گری رنارد
دوره‌ای در معجزات

استفاده از مطالب فقط برای مقاصد غیرتجاری و با ذکر منبع بلامانع است.