گری رنارد

هیچ دنیایی وجود ندارد

۲۳ آذر ۱۴۰۲
گری رنارد
آرتن: ... بر حسب اتفاق ممکن است گاهی متوجه شده باشی که بخشیدن در اینترنت از بخشیدن به صورت حضوری دشوارتر است.به این دلیل که بسیاری از مردم تمایل دارند در آنجا آزادانه‌تر صحبت کنند و گاهی اوقات چیزهایی را در مورد تو به صورت آنلاین می‌گویند که هرگز به صورت حضوری به کسی نمی‌گویند.هنگامی که دکمه «ارسال» را فشار می‌دهی، دیگر نمی‌توانی ارسال پیام را لغو کنی.و فقط بخشیدن کسی که تو را محکوم می‌کند نیست که دشوار است.تو باید مراقب باشی که این کار را با دیگران انجام ندهی.قضاوت و محکوم کردن دیگران در اینترنت، که البته فرافکنی احساس گناه ناخودآگاه است، امروزه برای همه یک وسوسه است.
گری: می‌دانم.اینترنت معمولا بدترین چیزها در من را برانگیخته می‌کند.نه اکثر اوقات، اما هر چند وقت یکبار.مثلا من چندان قدردان آن خانم نیستم که کتاب ما را به فنا داد.
پورسا: گری، گری، گری. تو معمولا بیشتر از آنچه در این موقعیت نشان می‌دهی آگاه هستی.متوجه نشدی؟تو به دام افتاده‌ای.این مورد شناخته شده‌ای از نفس است که دام خود را پهن می‌کند.هر چقدر هم به نظر برسد که حق با تو باشد، و در سطح شکل مطمئناً حق با تو است، این برای تو صلح را به ارمغان نخواهد آورد.به همین دلیل است که دوره می‌پرسد:
آیا ترجیح می‌دهی که حق با تو باشد یا شادی؟
(م_۲۹_۷_۱∶۹)
پورسا:... اندیشهٔ اصلی که دوره می‌کوشد آموزش دهد چیست؟
گری: هیچ دنیایی وجود ندارد.
پورسا: متاسفم.من کاملاً آن را نشنیدم.
گری: هیچ دنیایی وجود ندارد.
پورسا: درست است.و نمی‌گوید: «هیچ دنیایی وجود ندارد، بله، اما شاید.»می‌گوید:
هیچ دنیایی وجود ندارد!این اندیشهٔ اصلی است که دوره می‌کوشد آموزش دهد.
(د_۱۳۲_۶∶۲-۳)
این یک بیانیه قطعی است، گری. ما به زودی در مورد بیانیه‌های قطعی صحبت خواهیم کرد، اما همین حالا به من یک لطف کن.آن قسمت از پاراگراف درسنامه را بخوان.در درس ۱۳۲ است.تا جمله دوم در پاراگراف بعدی را بخوان.قبلاً آن را شنیده‌ای، اما آن را در سطح عمیق‌تری درک خواهی کرد.
گری: بسیار خب.معمولاً وقتی از من می‌خواهید چیزی از دوره را بخوانم، احساس بهتری در مورد یک موقعیت به من می‌دهد.
هیچ دنیایی وجود ندارد!این اندیشهٔ اصلی است که دوره می‌کوشد آموزش دهد.همه آمادهٔ پذیرش آن نیستند، و هر کس باید تا آنجا که می‌تواند به خود اجازهٔ هدایت شدن در مسیر به سوی حقیقت را بدهد، پیش برود.گاه برمی‌گردد و باز بیشتر پیش می‌رود، یا شاید مدتی به عقب گام بردارد و سپس دوباره بر‌گردد.
اما شفا موهبت کسانی است که آماده هستند تا بیاموزند که هیچ دنیایی وجود ندارد، و اکنون می‌توانند این درس را بپذیرند.آمادگی آن‌ها، این درس را در شکلی که آن را بتوانند درک کنند و تشخیص دهند برای آن‌ها به ارمغان خواهد آورد.
(د_۱۳۲_۶∶۲-۷∶۲)
پورسا: متشکرم، گری. حالا باید به یاد داشته باشی که هر چیزی که به نظر می‌رسد اتفاق می‌افتد فقط یک رؤیا است.دلیل اینکه دوره می‌گوید که تجسد‌های پیاپی حقیقی نیست این است که آن یک توهم است.به نظر می‌رسد که اتفاق می‌افتد، اما تو واقعاً هرگز وارد یک بدن نمی‌شوی، فقط اینطور به نظر می‌رسد.این یک خطای دید است.چرا؟خب، به یک دلیل، دوره آموزش می‌دهد که بدن حتی وجود ندارد!بنابراین چگونه می‌توانی واقعاً وارد یک بدن شوی؟همانطور که دوره می‌گوید:
بدن وجود ندارد مگر به عنوان یک وسیلهٔ یادگیری برای ذهن.این وسیلهٔ یادگیری در معرض خطاهای خود نیست، زیرا نمی‌تواند بیافریند.پس، بدیهی است، که ترغیب ذهن به دست کشیدن از بد آفرینی‌های خود تنها کارکرد توانایی خلاقانه است که حقیقتاً معنادار است.
(م_۲_۵_۱∶۹-۱۱)
واقعیت فناناپذیر شما
گری رنارد

خداوند جدایی را نمی‌شناسد

۶ آذر ۱۴۰۲
گری رنارد
گری: می‌دانید که برخی ممکن است بگویند برای خداوند خیلی مهربانانه نیست که بگذارد ما رؤیایی مانند این را ببینیم که همیشه در نهایت به کابوس تبدیل می‌شود.دربارهٔ این چه می‌گویید؟
آرتن: همیشه جالب است که همان افراد می‌خواهند برگردند و بگویند که خداوند دنیا را آفریده است!و از مهربان نبودن خداوند صحبت کنند.در پاسخ به پرسشت، خداوند نگذاشته که تو این رؤیا را ببینی.برای اینکه بگذارد تو این کار را بکنی، او باید در وهلهٔ اول ایدهٔ جدایی را تصدیق کرده باشد.پیش‌تر گفته‌ایم که او این کار را نمی‌کند.تنها به این دلیل که او جدایی را تصدیق نمی‌کند است که هنوز یگانگی کامل وجود دارد تا به آن بیدار شوی.
واقعیت فناناپذیر شما
گری رنارد
گری: خب، افرادی هستند که فکر می‌کنند خداوند نمی‌توانست خودش را در یگانگی تجربه کند، و تنها راهی که او می‌توانست خودش را تجربه کند این بود که این دنیا را بسازد و در آن زندگی کند.به نظر می‌رسد بسیاری از آن‌ها به نویسندگان و معلمانی گوش می‌سپارند که چنین می‌گویند، مانند کتاب‌های گفتگو با خدا.
پورسا: اگر آن‌ها عمیق‌تر نگاه می‌کردند، متوجه می‌شدند که خداوند را بی‌عقل می‌دانند.تو تجربه عرفانی از بودن با خداوند در بهشت را داشته‌ای، درست است؟
گری: بله.
پورسا: و در مقایسه با این دنیا، بهشت چگونه است؟
گری: قابل مقایسه نیست.در بهشت، تو خداوند هستی.
پورسا: اما آن یک تجربه است، مانند یک آگاهی، اینطور نیست؟
گری: البته که اینطور است!این یک تجربه بسیار بزرگ‌تر از هر چیزی است که این دنیا برای ارائه دارد.
پورسا: بسیار خوب، پس.این تصور که خداوند باید این دنیا را می‌ساخت تا دوگانگی را تجربه کند تا بتواند خودش را درک کند و از خودش لذت ببرد، معادل این ایده است که برای تجربه کردن و لذت بردن از رابطهٔ جنسی، باید تیر خوردن‌ به شکم خود را نیز تجربه کرد.نه. درد نتیجه احساس گناهی است که از این فکر پدید آمد که خودت را از خداوند جدا کرده‌ای، و برای اینکه لذت واقعیت را تجربه کنی لازم نیست درد را تجربه کنی.اما باید درد و رنج را ببخشی و آن را رها کنی تا به واقعیت برگردی.عیسی در دوره‌ای در معجزات در این باره بسیار روشن توضیح داده است، و او کسی است که باید به او گوش فرا دهی:
از نفس، گناهکاری و احساس گناه و مرگ پدید آمد، در ضدیت با زندگی و معصومیت، و با ارادهٔ خود خداوند.در کجا می‌تواند چنین ضدیتی نهفته باشد جز در ذهن‌های بیمار بی‌عقلان، که وقف دیوانگی شده‌اند و بر علیه صلح بهشت قرار گرفته‌اند؟یک چیز قطعی است؛ خداوند که نه گناه و نه مرگ را آفرید، نمی‌خواهد که تو در اسارت آن‌ها باشی.او نه گناه را می‌شناسد و نه نتایج آن را.شمایل‌های کفن‌پوش در صف‌های تشییع جنازه در گرامیداشت آفریدگار خود راهپیمایی نمی‌کنند، آفریدگاری که اراده‌اش این است که آن‌ها زندگی کنند.آن‌ها از ارادهٔ او پیروی نمی‌کنند؛ آن‌ها با آن ضدیت می‌کنند.
(م_۱۹_۴.پ_۳∶۱-۶)
گری: عجب، دیگر نباید جلوی خودش را بگیرد و واقعا بگوید که چه احساسی دارد.بنابراین اینجا افرادی هستند که می‌گویند خداوند متضادهایی را آفرید تا بتواند خودش را تجربه کند، و اینجا عیسی دارد می‌گوید که آنچه فراگیر است نمی‌تواند ضدی داشته باشد و تنها بی‌عقلان فکر می‌کنند که آن می‌توانست یا باید ضدی داشته باشد.
واقعیت فناناپذیر شما
گری رنارد

راز بیداری دوباره به فناناپذیری

۳۰ آبان ۱۴۰۲
گری رنارد
آرتن:..راز بیداری دوباره به فناناپذیری‌ات در تسلط بر چیزهای این دنیا نیست، بلکه در شیوهٔ نگریستن تو به این دنیا است.
بگذار برایت مثالی بزنم.برخی هستند که مدت‌هاست در حال مطالعه دوره‌ای در معجزات هستند که خود را بسیار باهوش می‌دانند.آن‌ها می‌پندارند که می‌دانند دوره چه می‌گوید.در برخی موارد، شاید آن‌ها بدانند منظور دوره چیست، و در مواردی دیگر، شاید نه.با این حال آنچه مهم است این است که فهم خود را از دوره، هر چه که باشد، در پیش بگیری و آن را به کار ببری.آن روشنفکری که از درک خود از دوره استفاده می‌کند تا ثابت کند که از نظر فکری بر دیگران برتری دارد، در واقع دوره را انجام نمی‌دهد.
به تو قول می‌دهم که شخصی که توسط دنیا از نظر ذهنی عقب مانده قضاوت می‌شود، که هوش بسیار کمی دارد، اما در طول زندگی‌اش مردم را با عشق و بدون قضاوت می‌بیند، در زندگی خود پیشرفت معنوی بیشتری دارد تا روشنفکری که در طول زندگی‌اش خود را در مورد معنای دوره‌ای در معجزات برحق و دیگران را در اشتباه می‌بیند.
برای تکرار، مهم تحت تاثیر قرار دادن دنیا نیست، بلکه چگونگی نگاه کردن تو به آن اهمیت دارد.مادر ترزا یک نمونه عالی بود.او به همه با عشق و بخشایش نگاه می‌کرد.در نهایت، مهم نبود که الهیات او چه بود.بسیاری از افرادی که او در طول زندگی خود به آن‌ها خدمت کرد، حتی از پیروان مذهب خود او نبودند.این برای او مهم نبود.او همه را بدون استثنا کاملاً سزاوار عشق خداوند می‌دید.عشق و بخشایش او از هیچ‌کس دریغ نمی‌شد.عشق او تمام و کمال و جهانی بود.او هیچ‌کس را قضاوت و محکوم نمی‌کرد.بنابراین ذهن او به طور کامل توسط روح‌القدس شفا یافت.او روشن‌ضمیر شد و چرخهٔ تولد و مرگ را شکست.
واقعیت فناناپذیر شما
گری رنارد

انگیزه برای ترک گلایه‌ها

۲۸ آبان ۱۴۰۲
گری رنارد
پورسا: زمانی که سیگار را ترک کردی یادت هست؟
گری: آری. بعد از دوازده سال سیگار کشیدن سخت بود، اما من انگیزه داشتم.من مرگ پدر و مادرم را در اثر سیگار کشیدن دیده بودم. پس از چهل سال نتوانستند ترکش کنند.پس من این کار را برای آن‌ها و برای خودم انجام دادم.
پورسا: انگیزهٔ تو برای ترک گلایه‌‌ها به همان اندازه برای زندگی واقعی تو مهم است که ترک سیگار برای بدنت اهمیت دارد.همه بدن‌ها در نهایت می‌میرند، اما زندگی واقعی تو در بهشت است - و همچنین می‌توانی در طول زندگی گذرای خود در اینجا به صلح و سرور برسی.این‌ها انگیزه‌های تو هستند.
آرتن: گاهی اوقات این انگیزه‌ها کافی به نظر نمی‌رسند.گری، اتفاقی که قرار است بیفتد این است که وقتی سعی می‌کنی ببخشی، گاهی اوقات می‌توانی ببخشی.با این حال، اگر واقعاً در تلاش برای انجام این دوره هستی، به همان اندازه با چیزهای زیادی روبرو خواهی شد که نمی‌خواهی ببخشی و نمی‌خواهی آن‌ها را ترک کنی.این‌گونه است که مقاومت و نفرت پنهان و ناخودآگاه تو نمایان می‌شود.این‌ها چیزهایی هستند که باید به آن‌ها نگاه کنی در حالی که نمی‌خواهی به آن‌ها نگاه کنی.اینکه این چیزها از چه چیزی ساخته شده‌اند را می‌توان با شناخت سیستم فکری نفس و طرح حمله آن درک کرد.
گری: متوجه شدم چیزهایی که نمی‌خواهم ببخشم، یا حتی از نزدیک به آن‌ها نگاه کنم، گناهان نهانی و نفرت‌های پنهانی هستند که دوره دربارهٔ آن‌ها صحبت می‌کند، که واقعاً نمادی هستند از اینکه من چگونه از خودم متنفرم، جز اینکه من آن‌ها را فرافکنی کرده‌ام، بنابراین به نظر می‌رسد آن‌ها در بیرون از من هستند.راه بخشیدن خودم و کمک به روح‌القدس برای تسلط بر ضمیر ناخودآگاهم، این است که این چیزها را با او کشف کنم و مشاهده کنم و به بخشیدن آن‌ها ادامه دهم.وقتی می‌گویم روح‌القدس بر ضمیر ناخودآگاه من تسلط خواهد یافت، به یاد می‌آورم که او واقعاً ‌خود من است، جز اینکه او خویشتن برتر من، یا مسیحا است، یا حتی می‌توانید بگویید او حقیقت است.
حدس می‌زنم چیزهای مادی و خواسته‌های دنیوی که نمی‌خواهم از آن‌ها دست بکشم، بت‌های دروغینی هستند که واقعاً جایگزینی برای حقیقت هستند - تا آن‌ها را دنبال کنم یا پرستش کنم - و همچنین برای کمک به متقاعد کردن من که همه آن چیزها واقعی هستند.
ناپدید شدن جهان
گری رنارد
دوره‌ای در معجزات

استفاده از مطالب فقط برای مقاصد غیرتجاری و با ذکر منبع بلامانع است.