گری رنارد

کلید روشن‌ضمیری

۱۶ مهر ۱۴۰۲
گری رنارد
پورسا: و عیسی چگونه ۲۰۰۰ سال پیش، از همۀ آن دانش عرفانی بودایی و یهودی که با یافته‌های فیزیکدانان امروزی مطابقت دارد، استفاده کرد؟
گری: خوب، او چیزی را یافت که مردم هنوز هم آن را درک نمی‌کنند، حتی امروز با این همه پیشرفت در دانش، از جمله روانشناسی، و آن این است: اگر واقعاً فقط یکی از ما وجود دارد، و اگر بخش ناخودآگاه ذهن این را می‌داند، پس ما چه کار می‌کنیم وقتی به سراغ قضاوت و محکوم کردن دیگران می‌رویم؟تنها کاری که ما واقعاً انجام می‌دهیم این است که مستقیماً به ضمیر ناخودآگاه خودمان پیامی می‌فرستیم که ما شایسته قضاوت و محکومیت هستیم.هر چیزی که در مورد دیگران می‌پنداریم در واقع مانند ارسال پیامی در مورد خودمان به خودمان است.
پس چون واقعاً فقط یکی از ما هست که فکر می‌کند اینجاست، و چون ضمیر ناخودآگاه این را می‌داند، عیسی تصمیم گرفت همه را در زندگی آن‌طور که واقعاً هستند ببیند، که روح کامل است به جای اینکه آن‌ها را به عنوان بدن ببیند، که در واقع فقط یک ایده نادرست از جدایی است.او همه را به عنوان مسیحا می‌دید، پاک و بی‌گناه.او آن‌ها را به عنوان آن چیزی که واقعاً هستند می‌پنداشت: جاودانه، آسیب‌ناپذیر، و چیزی که این دنیا حتی نمی‌تواند آن را لمس کند.
بنابراین کلید روشن‌ضمیری در رازی نهفته است که تاکنون تعداد کمی از مردم آن را دانسته‌اند، اما عیسی به خوبی آن را می‌دانست.چگونگی تجربه و احساس تو در مورد خودت، با نحوه نگاه و تفکر دیگران در مورد تو تعیین نمی‌شود.چگونگی تجربه و احساس تو در مورد خودت، در واقع با نحوه نگاه و تفکر تو در مورد آن‌ها تعیین می‌شود.در نهایت، این هویت تو را تعیین می‌کند.بسته به اینکه دیگران را چگونه می‌بینی، خود را به عنوان یک بدن یا به عنوان روح کامل، به صورت تقسیم شده یا یکپارچه خواهی شناخت.و وقتی این را فهمیدی، فکر می‌کنم که بخواهی خیلی مراقب این باشی که در مورد دیگران چگونه فکر می‌کنی!
واقعیت فناناپذیر شما
گری رنارد

از خود گذشتن

۱۳ مهر ۱۴۰۲
گری رنارد
گری: پس من باید بیماری شخص دیگری را به عنوان درخواست کمک خودم ببینم؟
آرتن: بله. تو این فرصت را داری که با بخشیدن آن شخص در ذهن خود شفا پیدا کنی.
گری: اینطوری به نظر می‌رسد کمی خودخواهانه باشد که از مشکلات شخص دیگری برای رسیدن به خانه استفاده کنم.
آرتن: ممکن است خودخواهانه به نظر برسد، اما در واقع از خود گذشتن است.
گری: منظورت چیست؟
آرتن: در نهایت، بخشایش این است که بگوییم نه تو و نه فردی که به نظر بیمار است واقعا جدا از خداوند وجود ندارید.بنابراین شما هر دو آزاد هستید.علاوه بر این، این تنها راه آزاد شدن شماست!خواستن آزادی اشکالی ندارد، و راه نجات بی‌گناه دیدن هر دوی شماست.
ناپدید شدن جهان
گری رنارد

رابطه جنسی هیچ چیزی نیست

۶ مهر ۱۴۰۲
گری رنارد
گری: شما قبلاً در مورد این صحبت کردید که دوره می‌آموزد که وسوسه می‌خواهد مرا متقاعد کند که من یک بدن هستم، بنابراین فکر می‌کنم سوال این است: چگونه می‌توانم همانطور که گفتید یک زندگی عادی داشته باشم، دوره را تمرین کنم، و با این وجود در مورد آن بخش تشخیص هویت با بدن در زندگی رؤیاوارم احساس بدی نکنم؟
آرتن: با یادآوری این که آن چیست و بخشیدن آن در زمان مناسب.رؤیا هیچ چیز نیست، و رابطه جنسی هیچ چیز نیست.اما توصیه نمی‌کنم بعد از عشق‌بازی به شریک زندگی‌ات رو کنی و بگویی: «این هیچ چیزی نبود.»
گری: می‌دانستم که یک جای کارم اشتباه بود.
آرتن: با این حال، هر زمان که بخواهی می‌توانی دریابی که حقیقت چیست.به عنوان مثال، دوره در اوایل متن می‌گوید:
تخیلات وسیله‌ای برای ایجاد معاشرت‌های غیرحقیقی و تلاش برای کسب لذت از آن‌ها هستند.اما اگرچه می‌توانی معاشرت‌های غیرحقیقی را ادراک کنی، هرگز نمی‌توانی آن‌ها را واقعی کنی مگر برای خودت.تو به چیزی که می‌سازی اعتقاد داری.اگر معجزات را ارائه دهی، به همان اندازه در اعتقاد خود به آن‌ها توانمند خواهی بود.
(م_۱_۷_۳˸۶-۹)
گری: پس همه این‌ها یک تخیل است، و بخش جنسی آن تلاشی برای کسب لذت از یک معاشرت غیرحقیقی است.فکر می‌کنم بخشی از این کار یعنی این نکته که ما یک خدای دروغین از احساس جنسی ساخته‌ایم - مانند جایگزینی برای خداوند.
پورسا: بله. به این نقل قول از بخش متن به نام «ضدمسیحا» گوش بده.عیسی در اینجا در مورد انواع مختلف خدایان دروغین صحبت می‌کند، و رابطه جنسی قطعاً یکی از آن‌ها محسوب می‌شود.
نگذار شکل آن‌ها تو را فریب دهد.خدایان دروغین، تنها جایگزین‌هایی برای واقعیت تو هستند.به نوعی، تو باور داری که آن‌ها خود کوچک تو را تکمیل می‌کنند، برای امنیت در دنیایی که خطرناک ادراک می‌شود، با نیروهایی که علیه اطمینان و آرامش ذهنی تو گرد آمده‌اند.آن‌ها قدرت تامین کمبودهای تو را دارند، و ارزشی را اضافه می‌کنند که تو نداری.هیچ کسی که خود را اسیر کوچکی و زیان نکرده باشد به خدای دروغین ایمان نمی‌آورد.و بنابراین باید فراتر از خود کوچکش به دنبال قدرت باشد تا سرش را بلند کند، و از تمام بدبختی‌هایی که دنیا منعکس می‌کند جدا بایستد.این مجازاتی است برای ننگریستن به درون برای اطمینان و سکونی آرام که تو را از دنیا رهایی می‌بخشد، و به تو اجازه می‌دهد در سکوت و در صلح، کنار بایستی.
(م_۲۹_۸_۲˸۱-۷)
گری: حالا تو واقعاً حالم را خوب کردی.
پورسا: نترس برادر عزیز.همانطور که عیسی به تو می‌گوید:
این دوره نمی‌کوشد که اندک چیزی را که داری از تو بگیرد.
(د_۱۳۳_۲˸۳)
این فقط تو را در موقعیتی قرار می‌دهد که بتوانی میراث طبیعی خودت را بطلبی، که خیلی بیشتر از هر احساس جسمانی است که می‌توانی تجسم کنی.
گری: می‌دانی، قبل از دوره، من اینطور فکر نمی‌کردم - اما روح‌القدس در واقع چیزی بهتر از رابطه جنسی به من پیشنهاد می‌کند.در‌ واقع، رابطه جنسی حتی به آن نزدیک هم نیست.
پورسا: درست است.در عین حال، او به دنبال این نیست که تو را از چیزی که موقتاً به عنوان آرزوهایت ادراک می‌کنی، محروم کند.
ناپدید شدن جهان
گری رنارد

بخشیدن احساس گناه پنهان

۳۱ شهریور ۱۴۰۲
گری رنارد
پورسا: هرگونه آزردگی، از آزردگی خفیف تا خشم آشکار، یک علامت هشدار است.آن به تو می‌گوید که احساس گناه پنهان تو از ژرفای ذهن ناخودآگاهت در حال برخاستن و به سطح آمدن است.آن آزردگی را به عنوان احساس گناهی در نظر بگیر که باید با بخشیدن نمادی که به آن مرتبط کرده‌ای، رها شود.نفس سعی می‌کند با فرافکنی دلیل آن آزردگی بر روی یک تصویر موهوم، تو را متقاعد کند که احساس گناه را بیرون از خودت ببینی.سیستم فکری نفس سعی می‌کند بین تو و احساس گناه فاصله بیندازد، و هر چیز یا شخص مناسبی که از راه برسد کافی است.
فرافکنی همیشه به دنبال انکار می‌آید.مردم یا باید این گناه سرکوب شده را به دیگران فرافکنی کنند یا به درستی آن را ببخشند.اینها تنها دو انتخابی هستند که در دسترس هستند، مهم نیست که چقدر دنیا ممکن است پیچیده به نظر برسد.اگر می‌خواهی بر نفس برتری یابی و پیروز شوی، باید نسبت به آن علامت هشدارِ آزردگی یا خشم هوشیار باشی و سپس از واکنش دست بکشی و آغاز به بخشیدن کنی.اینگونه است که برنده می‌شوی.
ناپدید شدن جهان
گری رنارد

خداوند سرچشمه تو است

۲۴ شهریور ۱۴۰۲
گری رنارد
آرتن: ...اگر جهان وهمی مدام در حال تغییر است و خداوند تغییر‌ناپذیر و ابدی است، تو ترجیح می‌دهی سرچشمه‌ات کدام یک باشد؟مشکل کمبودهای تو، که نمادی از پندار جدایی است، با این واقعیت تقویت می‌شود که تو به چیزی ایمان داری که نمی‌توان روی آن حساب کرد.اگر منبع تأمین نیازهای خود را چیزی در این دنیا بدانی، برای مثال پیشه‌‌ خود، شغل خاص یا توانایی‌های خودت، پس وقتی چیزی تغییر می‌کند - همانطور که همیشه در این دنیا در حال انجام است- ممکن است در سرما بی‌پناه بمانی.یک منبع موهوم ممکن است از دست برود.
اگر منبع تو نتواند تغییر کند یا تباه شود چه؟آنگاه تو ایمان خود را در جایی قرار می‌دهی که ایمان در آنجا موجه است.اکنون می‌توانی مشغولیت‌ها و تلاش‌های گذرای خود را بسادگی به عنوان ابزاری ببینی که می‌توانند به‌ عنوان تجلی‌هایی نمادین از تأمین بودن دائمی تو مورد استفاده قرار می‌گیرند.اکنون منبع تو تبدیل به یک چشمه بی‌انتها می‌شود که در آن می‌توانی بدنبال راهنمایی بروی، راهنمایی که همیشه به شکلی از الهام می‌آید.اگر ابزار تو تباه شد، پس چه؟لازم نیست به آن وابسته باشی زیرا منبع تو نیست.اگر منبع تو ثابت و دائمی باشد، یک ابزار را می‌توان به راحتی و به سرعت با ابزار دیگری جایگزین کرد - از طریق وقوع بسیار طبیعی الهام.و با دانستن اینکه نمی‌توانی منبع خود را از دست بدهی، می‌توانی آسوده باشی.
ناپدید شدن جهان
گری رنارد
دوره‌ای در معجزات

استفاده از مطالب فقط برای مقاصد غیرتجاری و با ذکر منبع بلامانع است.