دورهای در معجزات | ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دورهای در معجزات
هیچ سازشی وجود ندارد که تو بتوانی با احساس گناه انجام دهی، و از دردی بگریزی که تنها بیگناهی آن را تسکین میدهد.یادگیری در اینجا زندگی کردن است، همانگونه که آفریدن در بهشت بودن است.هر زمان که به نظر میرسد درد احساس گناه تو را جذب میکند، به یاد داشته باش که با تسلیم شدن به آن، مخالف شادمانی خودت تصمیم میگیری، و نخواهی آموخت که چگونه شادمان باشی.بنابراین، با ملایمت، اما با اطمینان زاده شده از عشق خداوند و فرزندش، به خودت بگو:
آنچه را که تجربه میکنم آشکار خواهم ساخت.اگر من بیگناه هستم، هیچ ترسی ندارم.من تصمیم میگیرم که به پذیرش تاوان شهادت بدهم، نه به رد کردنش.من بیگناهی خودم را با آشکار ساختن و تسهیم آن میپذیرم.بگذار برای فرزند خداوند از طرف پدرش صلح بیاورم.
دورهای در معجزات | ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دورهای در معجزات
شاید تو عادت کردهای که از بیگناهی صرفاً برای خنثیسازی درد احساس گناه استفاده کنی، و آن را به خودی خود دارای ارزش تلقی نکنی.تو باور داری که احساس گناه و بیگناهی هر دو دارای ارزش هستند، و هر کدام نشان دهندهٔ گریز از چیزی است که دیگری به تو ارائه نمیدهد.تو هیچ کدام را به تنهایی نمیخواهی، زیرا بدون هر دو خودت را کامل و در نتیجه شادمان نمیبینی.با این حال تو تنها در بیگناهیات کامل هستی، و تنها در بیگناهیات میتوانی شادمان باشی.اینجا هیچ تعارضی وجود ندارد.آرزوی احساس گناه به هر روشی، به هر شکلی، باعث از دست رفتن قدر ارزش بیگناهیات میشود، و آن را از بینایی تو دور میکند.
دورهای در معجزات | ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دورهای در معجزات
یادگیرندهٔ شادمان نمیتواند در مورد یادگیری احساس گناه کند.این برای یادگیری آنقدر ضروری است که هرگز نباید فراموش شود.یادگیرندهٔ بدون احساس گناه به آسانی میآموزد زیرا پندارهایش آزاد هستند.با این حال، این مستلزم تشخیص این است که احساس گناه مانع است، نه رستگاری، و هیچ کارکرد مفیدی ندارد.
دورهای در معجزات | ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دورهای در معجزات
معرفت چارهٔ ادراک غیرحقیقی نیست، چون سطح دیگری است، آنها هرگز نمیتوانند به هم برسند.تنها تصحیح ممکن برای ادراک غیرحقیقی قطعاً ادراک حقیقی است.آن دوام نخواهد داشت.اما تا زمانی که دوام دارد برای شفا میآید.زیرا ادراک حقیقی چارهای است با نامهای فراوان.بخشایش، رستگاری، تاوان، ادراک حقیقی، همه یکی هستند.آنها یک آغاز هستند، که در پایان که به یگانگی بسیار فراتر از خودشان منتهی میشوند.ادراک حقیقی وسیلهای است که با آن دنیا از گناه نجات مییابد، زیرا گناه وجود ندارد.و این است که ادراک حقیقی میبیند.
دورهای در معجزات | ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
دورهای در معجزات
معجزه این تشخیص است که این حقیقت دارد.جایی که عشق هست، برادرت باید آن را به خاطر آنچه هست به تو بدهد.اما در جایی که درخواستی برای عشق وجود دارد، باید آن را به خاطر آنچه که هستی بدهی.پیشتر گفتم این دوره به تو خواهد آموخت که چگونه آنچه هستی را به یاد بیاوری، در حالی که هویتت را به تو بازمیگرداند.ما تاکنون آموختهایم که این هویت مشترک است.معجزه وسیلهٔ اشتراک آن میشود.با ارائهٔ هویتت در هر جایی که آن شناخته نشده است، آن را خواهی شناخت.و خود خداوند که مایل است برای همیشه با فرزندش باشد، هر شناختی از فرزندش را با تمام عشقی که او برایش دارد برکت خواهد داد.همچنین قدرت تمام عشق او در هیچ معجزهای که به فرزندش تقدیم میکنی غایب نخواهد بود.پس، چگونه میتواند هیچ ترتیبی از نظر دشواری میان آنها وجود داشته باشد؟