دورهای در معجزات | ۷ اسفند ۱۴۰۲
۷ اسفند ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
هیچ چیز نمیتواند بر یک فرزند خداوند که روح خود را به دستان پدرش میسپارد غلبه کند.با انجام این کار، ذهن از خوابش بیدار میشود و آفریدگار خود را به یاد میآورد.تمام حس جدایی ناپدید میشود.فرزند خداوند بخشی از تثلیث مقدس است، اما خود تثلیث یگانه است.هیچ سردرگمی درون سطوح آن وجود ندارد، زیرا آنها از یک ذهن و یک اراده هستند.این هدف واحد، یکپارچگی کامل را ایجاد میکند و صلح خداوند را برقرار میکند.با این حال این رؤیت را تنها آنانی که حقیقتاً معصوم هستند میتوانند ادراک کنند.چون دلهایشان پاک است، معصومان از ادراک حقیقی دفاع میکنند به جای اینکه از خود در برابر آن دفاع کنند.در حالی که درسِ تاوان را درک میکنند آنها فاقد میل به حمله هستند، و بنابراین حقیقتاً میبینند.این همان چیزی است که منظور کتاب مقدس است وقتی میگوید: «هنگامی که او ظاهر شود (یا ادراک شود) ما مانند او خواهیم بود، زیرا او را همانگونه که هست خواهیم دید.»
دورهای در معجزات | ۶ اسفند ۱۴۰۲
۶ اسفند ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
هیچ دنیایی وجود ندارد!این اندیشهٔ اصلی است که دوره میکوشد آموزش دهد.همه آمادهٔ پذیرش آن نیستند، و هر کس باید تا آنجا که میتواند به خود اجازهٔ هدایت شدن در مسیر به سوی حقیقت را بدهد، پیش برود.گاه برمیگردد و باز بیشتر پیش میرود، یا شاید مدتی به عقب گام بردارد و سپس دوباره برگردد.
اما شفا موهبت کسانی است که آماده هستند تا بیاموزند که هیچ دنیایی وجود ندارد، و اکنون میتوانند این درس را بپذیرند.آمادگی آنها، این درس را در شکلی که آن را بتوانند درک کنند و تشخیص دهند برای آنها به ارمغان خواهد آورد.
دورهای در معجزات | ۵ اسفند ۱۴۰۲
۵ اسفند ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
راز رستگاری تنها این است: که تو داری این کار را با خودت میکنی.شکل حمله هر چیزی که باشد، این همچنان درست است.نقش دشمن و مهاجم را هر کسی که بگیرد، این همچنان حقیقت است.هر آنچه که به نظر میرسد علت هر درد و رنجی که احساس میکنی باشد، این همچنان درست است.زیرا تو هرگز به شمایلهای درون رؤیایی که میدانستی در حال دیدنش هستی واکنش نشان نمیدادی.بگذار آنها تا آنجا که ممکن است نفرتانگیز و شرور باشند، آنها نمیتوانند اثری بر تو داشته باشند مگر اینکه نتوانی تشخیص بدهی که این رؤیای تو است.
دورهای در معجزات | ۳ اسفند ۱۴۰۲
۳ اسفند ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
قانونهای ادراک مخالف حقیقت هستند، و آنچه که درباره معرفت درست است درباره هر چیزی که جدا از آن است، درست نیست.اما خداوند به دنیای بیماری پاسخ داده است، پاسخی که برای همه شکلهای آن اعمال میشود.پاسخ خداوند ابدی است، اگرچه در زمان کار میکند، جایی که به آن نیاز است.اما چون از خداوند است، قانونهای زمان بر عملکرد آن تاثیر نمیگذارند.در این دنیا است، اما بخشی از آن نیست.زیرا واقعی است، و در جایی سکونت دارد که همه واقعیت باید باشد.ایدهها سرچشمه خود را ترک نمیکنند، و تنها چنین مینماید که اثراتشان از آنها جدا میباشند.ایدهها به ذهن تعلق دارند.آنچه به بیرون فرافکنی شده است، و بیرون از ذهن به نظر میرسد، به هیچ وجه در بیرون نیست، بلکه اثری است از آنچه که در درون است، و سرچشمه خود را ترک نکرده است.
معنویت واقعی
۱ اسفند ۱۴۰۲
گری رنارد