دورهای در معجزات | ۳۰ آبان ۱۴۰۲
۳۰ آبان ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
تو دنیایی را میبینی که برایش ارزش قائل هستی.در این سوی پل دنیای بدنهای جداگانه را میبینی، که میخواهند در اتحادهای جداگانه به یکدیگر بپیوندند، و با از دست دادن یکی شوند.هنگامی که دو فرد به دنبال یکی شدن هستند، سعی میکنند از عظمت خود بکاهند.هر یک، قدرت خود را انکار میکند، زیرا اتحاد جداگانه، جهان را شامل نمیشود.بسیار بیشتر از آنچه که پذیرفته میشود کنار گذاشته میشود، زیرا خداوند کنار گذاشته میشود و هیچ چیزی پذیرفته نمیشود.اگر چنین اتحادی با ایمان کامل ایجاد میشد، جهان به درون آن وارد میشد.با این حال رابطهٔ ویژهای که نفس به دنبال آن است حتی یک فرد تمام را شامل نمیشود.نفس تنها بخشی از او را میخواهد، و تنها این بخش را میبیند و نه هیچ چیز دیگر را.
انگیزه برای ترک گلایهها
۲۸ آبان ۱۴۰۲
گری رنارد
پورسا: زمانی که سیگار را ترک کردی یادت هست؟
گری: آری. بعد از دوازده سال سیگار کشیدن سخت بود، اما من انگیزه داشتم.من مرگ پدر و مادرم را در اثر سیگار کشیدن دیده بودم. پس از چهل سال نتوانستند ترکش کنند.پس من این کار را برای آنها و برای خودم انجام دادم.
پورسا: انگیزهٔ تو برای ترک گلایهها به همان اندازه برای زندگی واقعی تو مهم است که ترک سیگار برای بدنت اهمیت دارد.همه بدنها در نهایت میمیرند، اما زندگی واقعی تو در بهشت است - و همچنین میتوانی در طول زندگی گذرای خود در اینجا به صلح و سرور برسی.اینها انگیزههای تو هستند.
آرتن: گاهی اوقات این انگیزهها کافی به نظر نمیرسند.گری، اتفاقی که قرار است بیفتد این است که وقتی سعی میکنی ببخشی، گاهی اوقات میتوانی ببخشی.با این حال، اگر واقعاً در تلاش برای انجام این دوره هستی، به همان اندازه با چیزهای زیادی روبرو خواهی شد که نمیخواهی ببخشی و نمیخواهی آنها را ترک کنی.اینگونه است که مقاومت و نفرت پنهان و ناخودآگاه تو نمایان میشود.اینها چیزهایی هستند که باید به آنها نگاه کنی در حالی که نمیخواهی به آنها نگاه کنی.اینکه این چیزها از چه چیزی ساخته شدهاند را میتوان با شناخت سیستم فکری نفس و طرح حمله آن درک کرد.
گری: متوجه شدم چیزهایی که نمیخواهم ببخشم، یا حتی از نزدیک به آنها نگاه کنم، گناهان نهانی و نفرتهای پنهانی هستند که دوره دربارهٔ آنها صحبت میکند، که واقعاً نمادی هستند از اینکه من چگونه از خودم متنفرم، جز اینکه من آنها را فرافکنی کردهام، بنابراین به نظر میرسد آنها در بیرون از من هستند.راه بخشیدن خودم و کمک به روحالقدس برای تسلط بر ضمیر ناخودآگاهم، این است که این چیزها را با او کشف کنم و مشاهده کنم و به بخشیدن آنها ادامه دهم.وقتی میگویم روحالقدس بر ضمیر ناخودآگاه من تسلط خواهد یافت، به یاد میآورم که او واقعاً خود من است، جز اینکه او خویشتن برتر من، یا مسیحا است، یا حتی میتوانید بگویید او حقیقت است.
حدس میزنم چیزهای مادی و خواستههای دنیوی که نمیخواهم از آنها دست بکشم، بتهای دروغینی هستند که واقعاً جایگزینی برای حقیقت هستند - تا آنها را دنبال کنم یا پرستش کنم - و همچنین برای کمک به متقاعد کردن من که همه آن چیزها واقعی هستند.
ناپدید شدن جهان
گری رنارد
گری رنارد
دورهای در معجزات | ۲۷ آبان ۱۴۰۲
۲۷ آبان ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
رابطهٔ ویژه بدون یک بدن کاملاً بیمعنی است.اگر برای آن ارزش قائل هستی، باید برای بدن نیز ارزش قائل شوی.و آنچه را که برایش ارزش قائل هستی حفظ خواهی کرد.رابطهٔ ویژه وسیلهای است برای محدود کردن خودت به یک بدن، و برای محدود کردن ادراک تو از دیگران به بدنهایشان.پرتوهای عظیم اگر دیده میشدند، بیارزش بودن کامل رابطهٔ ویژه را ثابت میکردند.زیرا با دیدن آنها بدن ناپدید میشود، چون ارزش آن از بین میرود.و بنابراین تمام سرمایهگذاری تو برای دیدنش از آن پس گرفته میشود.
دورهای در معجزات | ۲۶ آبان ۱۴۰۲
۲۶ آبان ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
راهی وجود دارد که در آن روحالقدس از تو کمک میخواهد، اگر تو کمک او را بخواهی.لحظهٔ مقدس مفیدترین کمک او برای محافظت از تو در برابر جاذبهٔ احساس گناه است، فریب واقعی در رابطهٔ ویژه.تو تشخیص نمیدهی که این جذابیت واقعی آن است، زیرا نفس به تو آموخته است که آزادی در آن نهفته است.با این حال هر چه بیشتر به رابطهٔ ویژه دقت کنی، آشکارتر میشود که بیگمان احساس گناه را تقویت میکند و بنابراین بیگمان زندانی میکند.
دورهای در معجزات | ۲۲ آبان ۱۴۰۲
۲۲ آبان ۱۴۰۲
دورهای در معجزات
عشق آزادی است.جستجوی آن با قرار دادن خودت در اسارت، جدا کردن خودت از آن است.برای عشق خداوند، دیگر به دنبال اتحاد در جدایی نباش، و نه به دنبال آزادی در اسارت!همانگونه که آزاد میکنی، همانگونه آزاد خواهی شد.این را فراموش نکن، وگرنه عشق نخواهد توانست تو را بیابد و به تو تسلی دهد.