تنها یک ذهن وجود دارد

۱۳ آبان ۱۴۰۲
دیوید هافمایستر
پس اینگونه فکر کنید، اگر واقعاً تنها یک ذهن وجود دارد، هر زمان که به کسی فکر می‌کنیم، به خودمان فکر می‌کنیم، هر چه که باشد.هر چه که من دربارهٔ هیتلر فکر می‌کنم، دربارهٔ خودم فکر می‌کنم، هر چیزی که دربارهٔ اسامه بن لادن فکر می‌کنم، درباره خودم هم همان فکر را می‌کنم، به هر کسی که فکر می‌کنم، به خودم فکر می‌کنم.
و به همین دلیل است که عیسی گفت، «قضاوت نکنید، مبادا که قضاوت شوید» زیرا او می‌دانست که تنها یک ذهن وجود دارد.واقعا فقط یکی از ما هستاما این افکارند که باید اصلاحشان کنیم.این تطهیر قلب ماست.تطهیر ذهن ماست، جایی است که واقعیت مسیحای یگانه وارد می‌شود.
و ذهن با کلمات اصلاح نمی‌شود.ما دوست داریم فکر کنیم که کلمات مهم هستند و هر چه بیشتر وارد درسنامه دوره‌ای در معجزات می‌شویم، او به ما می‌گوید که ما فقط از کلمات برای آغاز کردن امروز استفاده می‌کنیم و به ما می‌گوید که باید به اتاق‌های درونی نیایش خود برویم تا تطهیر را داشته باشیم که ما را به تجربه واقعی از عشق خداوند می‌رساند.

دوره‌ای در معجزات | ۱۲ آبان ۱۴۰۲

۱۲ آبان ۱۴۰۲
دوره‌ای در معجزات
من مسئول فرآیند تاوان هستم، که به عهده گرفتم تا آغاز کنم.هنگامی که به هر کدام از برادرانم معجزه‌ای تقدیم می‌کنی، آن را به خودت و من می‌دهی.دلیل این که تو پیش از من قرار می‌گیری این است که من برای تاوان خودم نیازی به معجزه ندارم، اما من در پایان ایستاده‌ام در صورتی که موقتا موفق نشوی.نقش من در تاوان خنثی کردن همه خطاهایی است که تو در غیر این صورت نمی‌توانستی اصلاح کنی.هنگامی که به شناخت حالت نخستین خودت بازگردانده شدی، به طور طبیعی خودت بخشی از تاوان می‌شوی.همانطور که در عدم تمایل من به پذیرش خطا در خودت و دیگران سهیم می‌شوی، باید به جنبش عظیم بپیوندی تا آن را اصلاح کنی؛ به آوای من گوش فرا بده، بیاموز که خطا را باطل کنی و برای اصلاح آن عمل کن.قدرت معجزه کردن متعلق به تو است.من فرصت‌هایی برای انجام آن‌ها را فراهم خواهم کرد، اما تو باید آماده و مایل باشی.انجام دادن آن‌ها باور به توانایی را به ارمغان خواهد آورد، زیرا باور از طریق به انجام رساندن بدست می‌آید.توانایی بالقوه است، به انجام رساندن، بیان آن است، و تاوان، که پیشهٔ طبیعی فرزندان خداوند است، هدف است.
(م_۱_۳_۱∶۱-۱۰)

تنها بخشایش و شفا مهم است

۹ آبان ۱۴۰۲
گری رنارد
پورسا: نفس زمانی که از گذشته خود افسوس می‌خوری را دوست دارد.«داشتم، می‌توانستم، باید انجام می‌دادم» و «اگر به جای آن این کار را انجام داده بودم» و «اگر می‌دانستم آن‌چه را که اکنون می‌دانم» برخی از موارد مورد علاقه نفس هستند.این نه تنها گذشته‌ات را برای تو واقعی می‌کند، بلکه باعث می‌شود در عین حال احساس بدی داشته باشی - همه این‌ها باعث خوشحالی نفس می‌شود.روح‌القدس می‌داند که به استثنای بخشایش، مهم نیست که چه می‌کنی.برای نفس، این بدعت است.اما روح‌القدس می‌خواهد که تو شفا یابی، و می‌داند که احساس گناه ناخودآگاه در ذهن تو در سرانجام به روشی خود را نشان می‌داد - حتی اگر جهت دیگری را در راه خود انتخاب می‌کردی.
آرتن: در ارتباط با این موضوع، نفس می‌خواهد کاری که انجام می‌دهی مهم باشد.به عنوان راهی برای نفوذ به معنویت تو و به تأخیر انداختن حقیقت، می‌کوشد کاری را که در آن حوزه انجام می‌دهی مهم و خاص سازد.اما برای روح‌القدس، آنچه برای او، یا برای عیسی یا برای خداوند انجام می‌دهی، مهم نیست.هر چیزی که در یک توهم رخ می‌دهد چگونه می‌تواند مهم باشد اگر واقعاً درک کنی که آن واقعی نیست؟تنها بخشایش و شفا یافتن تو مهم است.درست است، این نوع آموزه ممکن است مبنایی برای یک دین فراگیر نباشد تا دنیا را تحت کنترل خود درآورد و به دیگران بگوید که چگونه باید زندگی خود را بگذرانند - اما قطعاً این حقیقت است.
ناپدید شدن جهان
گری رنارد

دوره‌ای در معجزات | ۸ آبان ۱۴۰۲

۸ آبان ۱۴۰۲
دوره‌ای در معجزات
احساس گناه تو را نابینا می‌کند، زیرا در حالی که لکه‌ای از احساس گناه را در درون خود می‌بینی، نور را نخواهی دید.و با فرافکنی آن، به نظر می‌رسد که دنیا تاریک است، و با احساس گناهت پوشانده شده است.پرده‌ای تیره بر آن می‌افکنی، و نمی‌توانی آن را ببینی زیرا نمی‌توانی به درون بنگری.تو از آنچه در آنجا ممکن است ببینی می‌ترسی، اما  آن آنجا نیست.چیزی که از آن هراس داری از بین رفته است.اگر به درون بنگری تنها تاوان را خواهی دید، در حالی که در سکوت و در صلح بر محراب پدرت می‌درخشد.
(م_۱۳_۹_۷∶۱-۶)

دوره‌ای در معجزات | ۷ آبان ۱۴۰۲

۷ آبان ۱۴۰۲
دوره‌ای در معجزات
از نگریستن به درون نترس.نفس به تو می‌گوید که همه‌چیز با احساس گناه درون تو سیاه است، و از تو می‌خواهد که ننگری.در عوض، از تو درخواست می‌کند که به برادران خود بنگری، و احساس گناه را در آن‌ها ببینی.با این حال تو نمی‌توانی این کار را بدون نابینا ماندن انجام دهی.زیرا کسانی که برادران خود را در تاریکی، و گناهکار در تاریکی‌ای که آن‌ها را نگاه می‌دارند می‌بینند، بسیار هراسان هستند که به نور درون خود بنگرند.در درون تو آن چیزی که به وجود آن باور داری، و چیزی که ایمان خود را در آن قرار دادی، نیست.در درون تو نشانهٔ مقدس ایمان کاملی که پدرت به تو دارد، وجود دارد.او ارزش تو را آنگونه که تو خودت را ارزیابی می‌کنی تعیین نمی‌کند.او خودش را می‌شناسد، و حقیقت را در تو می‌شناسد.او می‌داند که هیچ تفاوتی وجود ندارد، زیرا او از تفاوت‌ها خبر ندارد.آیا می‌توانی احساس گناه را در جایی که خداوند می‌داند معصومیت کامل وجود دارد ببینی؟تو می‌توانی معرفت او را انکار کنی، اما نمی‌توانی آن را تغییر دهی.پس به نوری که او در درون تو قرار داد بنگر، و بیاموز که آنچه می‌ترسیدی آنجا باشد با عشق جایگزین شده است.
(م_۱۳_۹_۸∶۱-۱۳)
دوره‌ای در معجزات

استفاده از مطالب فقط برای مقاصد غیرتجاری و با ذکر منبع بلامانع است.