دوره‌ای در معجزات | ۲۱ مرداد ۱۴۰۳

۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دوره‌ای در معجزات
خرد به تو خواهد گفت که شکل خطا آن چیزی نیست که آن را به یک اشتباه تبدیل می‌کند.اگر آنچه که شکل پنهان می‌کند یک اشتباه است، شکل نمی‌تواند مانع تصحیح شود.چشمان بدن تنها شکل را می‌بینند.آن‌ها نمی‌توانند فراتر از آنچه که برای دیدنش ساخته شدند را ببینند.و آن‌ها ساخته شدند تا به خطا بنگرند و از آن فراتر را نبینند.ادراک آن‌ها واقعاً عجیب است، زیرا آن‌ها تنها می‌توانند اوهام را ببینند، نمی‌توانند به فراتر از تکه سنگ خارای گناه نگاه کنند، و در شکل بیرونیِ نیستی‌ توقف می‌کنند.برای این شکل تحریف شدهٔ رؤیت، بیرون هر چیزی، دیواری که میان تو و حقیقت قرار دارد، به تمامی حقیقی است.با این حال، بینایی که در نیستی متوقف می‌شود، چنان که گویی یک دیوار محکم است، چگونه می‌تواند حقیقتاً ببیند؟آن بوسیلهٔ شکل دور نگه داشته می‌شود، زیرا برای تضمین اینکه چیز دیگری جز شکل ادراک نکند ساخته شده است.
(م_۲۲_۳_۵∶۱-۹)

فرافکنی احساس گناه

۱۸ مرداد ۱۴۰۳
گری رنارد
گری: اگر با دقت تماشا کنید، می‌بینید که بیشتر قضاوت‌های مردم واقعاً آن‌ها را خوشحال نمی‌کنند.
پورسا: این کاملا درست است.در واقع، دوره در یک جا از شما می‌پرسد:
آیا ترجیح می‌دهی که حق با تو باشد یا شادی؟
(م_۲۹_۷_۱∶۹)
گری: فکر می‌کنم خیلی از ماها می‌گوییم که ترجیح می‌دهیم شاد باشیم، اما طوری رفتار می‌کنیم که ترجیحاً حق با ما باشد.
پورسا: بله. بخشی از فریب نفس این است که وقتی مردم دیگران را قضاوت می‌کنند و معتقدند حق با آن‌هاست، گاهی اوقات به طور موقت احساس خوبی دارند، زیرا توانسته‌اند بخشی از احساس گناه ناخودآگاه خود را به سمت فرد دیگری فرافکنی کنند.سپس چند روز بعد، بدون اینکه بدانند چرا، احساس گناه ناخودآگاه‌شان - که باز هیچ آگاهی از آن ندارند - به سراغ‌شان می‌آید و با ماشین تصادف می‌کنند، یا از طریق هزاران راه ملایم‌تر به خودشان آسیب می‌زنند.البته این یک مثال موهوم و خطی است.همه چیز واقعاً از آغاز زمان تنظیم شده است، که بعداً در مورد آن صحبت خواهیم کرد، اما این نمونه‌ای از یکی از راه‌هایی است که مسائل خودشان را کم کم نشان می‌دهند.گری: پس مردم قضاوت می‌کنند، احساس خوب یا بدی نسبت به آن دارند، بسته به اینکه که آیا احساس گناه خود را به بیرون یا به درون فرافکنی می‌کنند – و سپس خودشان را مجازات می‌کنند.آن‌ها فکر می‌کنند که برنده شده‌اند، اما کارمای آن‌ها بر عقاید آن‌ها غلبه می‌کند.
ناپدید شدن جهان
گری رنارد

دوره‌ای در معجزات | ۱۸ مرداد ۱۴۰۳

۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دوره‌ای در معجزات
یک رابطهٔ مقدس، هر چند تازه متولد شده باشد، باید برای قداست بیش از هر چیز دیگری ارزش قائل شود.ارزش‌های نامقدس باعث سردرگمی می‌شوند، و‌ سردرگمی در آگاهی.در یک رابطهٔ نامقدس، هر کدام به این دلیل ارزش دارد که به نظر می‌رسد گناه دیگری را توجیه می‌کند.هر کدام در درون دیگری چیزی را می‌بیند که او را وادار می‌کند برخلاف ارادهٔ خود گناه کند.و بدین ترتیب گناهان خود را بر دیگری می‌نهاند، و به سوی او جذب می‌شود تا گناهانش را تداوم بخشد.و بنابراین برای هر یک باید ناممکن شود که با آروزی خود برای واقعی بودن گناه، خود را علت گناه بداند.خرد با این حال رابطهٔ مقدس را آن‌گونه که هست می‌بیند؛ یک حالت ذهنی مشترک، که در آن هر دو خطاها را با خوشحالی برای تصحیح می‌دهند، تا هر دو با شادمانی به عنوان یکی شفا یابند.
(م_۲۲_۳_۹∶۱-۷)

دوره‌ای در معجزات | ۱۶ مرداد ۱۴۰۳

۱۶ مرداد ۱۴۰۳
دوره‌ای در معجزات
به بیان دقیق، واژه‌ها هیچ نقشی در شفا ندارند.عامل محرک، نیایش یا درخواست است.آنچه را که درخواست می‌کنی دریافت می‌کنی.اما این به نیایش قلبی اشاره دارد، نه به واژه‌هایی که در نیایش به کار می‌بری.گاهی واژه‌ها و نیایش با هم متناقض هستند؛ گاهی سازگار هستند.این مهم نیست.خداوند واژه‌ها را درک نمی‌کند، زیرا آن‌ها توسط ذهن‌های جدا شده ساخته شده‌اند تا آن‌ها را در توهم جدایی نگه دارند.واژه‌ها می‌توانند مفید باشند، به ویژه برای مبتدیان، در کمک به تمرکز و تسهیل حذف کردن، یا دست‌کم کنترل کردن پندارهای نامربوط.با این حال، فراموش نکنیم، که واژه‌ها تنها نمادهایی از نمادها هستند.بنابراین آن‌ها دو بار از واقعیت دور شده‌اند.
(ک_۲۱_۱∶۱-۱۰)

دوره‌ای در معجزات | ۱۴ مرداد ۱۴۰۳

۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دوره‌ای در معجزات
نگذار شکل اشتباهاتش تو را از او که قداستش از آن تو است دور کند.نگذار رؤیت قداستش، که بینایی‌اش می‌خواهد بخشایشت را به تو نشان دهد، توسط آنچه که چشمان بدن می‌توانند ببینند از تو دور نگه داشته شود.نگذار که آگاهی تو از برادرت توسط ادراک تو از گناهانش و بدنش مسدود شود.چه چیزی در او وجود دارد که بخواهی به آن حمله کنی جز آنچه که با بدن او مرتبط می‌سازی، آنچه که معتقدی می‌تواند گناه کند؟فراتر از خطاهایش قداست او و رستگاری تو نهفته است.تو قداستش را به او ندادی، بلکه سعی کردی گناهان خود را در او ببینی تا خودت را نجات دهی.و با این حال، قداست او بخشایش تو است.آیا با گناهکار ساختن کسی که قداستش رستگاری تو است می‌توانی نجات پیدا کنی؟
(م_۲۲_۳_۸∶۱-۸)
دوره‌ای در معجزات

استفاده از مطالب فقط برای مقاصد غیرتجاری و با ذکر منبع بلامانع است.