دورهای در معجزات | ۷ تیر ۱۴۰۴
۷ تیر ۱۴۰۴
دورهای در معجزات
یک انتخاب وجود دارد که که تو قدرت برگزیدنش را داری، هنگامی که جایگزینهای واقعی را دیده باشی.تا زمانی که به آن نقطه نرسیدهای انتخابی نداری، و تنها میتوانی تصمیم بگیری که چگونه بهترینِ آنها را برای دوباره فریب دادن خودت برگزینی.این دوره سعی ندارد چیزی بیش از این را آموزش دهد که قدرت تصمیمگیری نمیتواند در انتخاب شکلهای متفاوت چیزی نهفته باشد که هنوز همان توهم و همان اشتباه است.همه انتخابهای دنیا به این بستگی دارد؛ تو میان برادرت و خودت یکی را انتخاب میکنی، و تو به همان اندازه که او از دست خواهد داد به دست خواهی آورد، و آنچه تو از دست میدهی همان چیزی است که به او داده میشود.این چقدر با حقیقت کاملاً در تضاد است، در حالی که تمام هدف درس این است که بیاموزد آنچه که برادرت از دست میدهد تو از دست دادهای، و آنچه او به دست میآورد همان چیزی است که به تو داده میشود.
دورهای در معجزات | ۴ تیر ۱۴۰۴
۴ تیر ۱۴۰۴
دورهای در معجزات
هیبت باید مختص به مکاشفه باشد، که به طور کامل و صحیح در مورد آن صدق میکند.آن برای معجزه مناسب نیست زیرا حالت هیبت، عبادتوار است، به این معنا که یکی از درجهٔ پایینتر در برابر آفریدگارش ایستاده است.تو یک آفرینش کامل هستی، و هیبت را تنها در حضور آفریدگار کمال باید تجربه کنی.بنابراین معجزه نشانه عشق در میان همتایان است.همتایان نباید در هیبت یکدیگر باشند زیرا هیبت دلالت بر نابرابری دارد.بنابراین آن یک واکنش نامناسب به من است.یک برادر بزرگتر به خاطر تجربهٔ بیشترش شایستهٔ احترام است، و برای خرد بیشترش شایستهٔ اطاعت.او همچنین شایستهٔ عشق است چون یک برادر است، و شایستهٔ وفاداری است اگر خود وفادار باشد.تنها وفاداری من است که من را شایستهٔ وفاداری تو میسازد.چیزی در مورد من وجود ندارد که تو نتوانی به دست آوری.من چیزی ندارم که از جانب خداوند نباشد.تفاوت میان ما اکنون این است که من چیز دیگری ندارم.این من را در حالتی قرار میدهد که در تو تنها بالقوه است.
دورهای در معجزات | ۱ تیر ۱۴۰۴
۱ تیر ۱۴۰۴
دورهای در معجزات
«اکنون» هیچ معنایی برای نفس ندارد.زمان حال صرفاً دردهای گذشته را به آن یادآوری میکند، و به زمان حال طوری واکنش نشان میدهد که انگار گذشته است.نفس نمیتواند رهایی از گذشته را تحمل کند، و اگرچه گذشته به پایان رسیده است، نفس سعی میکند تصویر آن را با واکنش نشان دادن به گونهای که گویی آن زمان حال است حفظ کند.آن واکنش تو را به کسانی که در زمان حال ملاقات میکنی از نقطهٔ مرجع گذشته دیکته میکند، در حالی که واقعیت فعلی آنها را پنهان میکند.در نتیجه، اگر از آنچه نفس دیکته میکند پیروی کنی، به برادرت طوری واکنش نشان خواهی داد که گویی او شخص دیگری است، و این مطمئناً مانع از این میشود که او را آنطور که هست بشناسی.و تو پیامهایی از گذشتهٔ خود از او دریافت خواهی کرد زیرا، با واقعی ساختن آن در زمان حال، خود را از رها کردن آن منع میکنی.بنابراین پیام رهایی را که هر برادری اکنون به تو تقدیم میکند، از خودت دریغ میکنی.
دورهای در معجزات | ۲۵ خرداد ۱۴۰۴
۲۴ خرداد ۱۴۰۴
دورهای در معجزات
بگذار تا کابوسها را انباشت نکنیم، زیرا آنها هدیهٔ شایستهای برای مسیحا نیستند، و بنابراین برای تو نیز هدیهٔ مناسبی نیستند.پوششها را بردار و به آنچه از آن میترسی بنگر.تنها انتظار تو را خواهد ترساند، زیرا واقعیتِ نیستی نمیتواند ترسناک باشد.بگذار این را به تأخیر نیندازیم، زیرا رؤیای تو از نفرت، بدون کمک رهایت نخواهد کرد، و کمک اینجاست.بیاموز که در میان آشوب آرام باشی، زیرا آرامش پایان ستیزه است و این همان سفر به سوی صلح است.یکراست به هر تصویری که برای به تأخیر انداختن تو برمیخیزد بنگر، زیرا هدف اجتنابناپذیر است زیرا آن ابدی است.هدف عشق تنها حق تو است، و آن با وجود رؤیاهایت به تو تعلق دارد.
دورهای در معجزات | ۲۳ خرداد ۱۴۰۴
۲۳ خرداد ۱۴۰۴
دورهای در معجزات
قضاوت تنها یک وسیلهٔ بازی است، یک هوس، ابزاری بیمعنا برای بازی کردن بازی بیهودهٔ مرگ در تصوراتت.اما رؤیت همه چیز را درست میکند، و به آرامی آنها را تحت سلطهٔ مهربان قانونهای بهشت قرار میدهد.چه میشد اگر تشخیص میدادی که این دنیا یک وهم است؟چه میشد اگر واقعاً میفهمیدی که تو آن را ساختهای؟چه میشد اگر در مییافتی که کسانی که به نظر میرسد در آن گام برمیدارند، گناه میکنند و میمیرند، حمله میکنند و میکشند و خود را نابود میکنند، به تمامی غیرواقعی هستند؟آیا میتوانستی به آنچه که میبینی ایمان داشته باشی، اگر این را میپذیرفتی؟و آیا تو آن را میدیدی؟