دورهای در معجزات | ۲۲ خرداد ۱۴۰۴
۲۲ خرداد ۱۴۰۴
دورهای در معجزات
تو با نمادها زندگی میکنی.تو نامهایی را برای هر آنچه که میبینی ساختهای.هر نامی به یک هویت جدا تبدیل میشود، که توسط نامش شناخته میشود.با این کار تو آن را از وحدت جدا میکنی.با این کار تو صفتهای ویژهٔ آن را معین میکنی، و آن را از چیزهای دیگر با تاکید بر فضای پیرامونش جدا میسازی.این فضا را تو میان همهٔ چیزهایی که به آنها نامهای متفاوت میدهی؛ همهٔ رویدادها بر حسب مکان و زمان؛ همهٔ بدنهایی که با نامی خوانده میشوند، قرار میدهی.
این فضایی که تو آن را جداکنندهٔ همه چیز از یکدیگر میبینی، وسیلهای است که توسط آن ادراک دنیا ایجاد میگردد.تو چیزی را میبینی در جایی که هیچ چیزی نیست، و همچنین هیچ چیزی را نمیبینی در جایی که وحدت است؛ فضایی میان همهٔ چیزها، میان همهٔ چیزها و تو.اینچنین تو میپنداری که در جدایی، حیات بخشیدهای.توسط این شکاف تو میپنداری که به عنوان یک وحدتی ساخته شدهای که با ارادهای مستقل عمل میکند.
دورهای در معجزات | ۱۹ خرداد ۱۴۰۴
۱۹ خرداد ۱۴۰۴
دورهای در معجزات
نابینایان از طریق سازگاری با دنیای خود به آن عادت میکنند.آنها میپندارند که راهشان را در آن میشناسند.آنها آن را نه از طریق درسهای سرورآمیز، بلکه از طریق ضرورت سخت محدودیتهایی که باور داشتند نمیتوانند بر آنها غلبه کنند، آموختند.و همچنان با همین باور، آن درسها را گرامی میدارند، و به آنها وفادار هستند زیرا نمیتوانند ببینند.آنها درک نمیکنند که این درسها آنها را کور نگه میدارد.این را باور نمیکنند.و بنابراین دنیایی را که در تخیل خود آموختند «ببینند» را حفظ میکنند، و باور دارند که انتخابشان یا آن است یا هیچ.آنها از دنیایی که از طریق درد آموختهاند متنفرند.و هر آنچه میپندارند در آن است، یادآور این است که آنها ناقص و به شدت محروم هستند.
دورهای در معجزات | ۱۸ خرداد ۱۴۰۴
۱۸ خرداد ۱۴۰۴
دورهای در معجزات
در بیرون از خودت جستجو نکن.زیرا به شکست خواهد انجامید، و هر بار که بُتی بیافتد خواهی گریست.بهشت را نمیتوان در جایی که نیست یافت، و در هیچ جای دیگری جز آنجا صلح وجود ندارد.هر بُتی که میپرستی هنگامی که خداوند فرامیخواند هرگز به جای او پاسخ نخواهد داد.هیچ پاسخ دیگری وجود ندارد که بتوانی جایگزین کنی، و آن خوشحالی را بیابی که پاسخ او به ارمغان میآورد.در بیرون از خودت جستجو نکن.زیرا همه درد تو صرفا ناشی از جستجوی بیهوده آنچه که میخواهی است، با اصرار بر اینکه آن کجا باید یافته شود.اگر آنجا نباشد چه؟آیا ترجیح میدهی که حق با تو باشد یا شادی؟خرسند باش که به تو گفته میشود شادی کجا است، و دیگر در جای دیگری جستجو نکن.شکست خواهی خورد.اما به تو این امکان داده شده است که حقیقت را بشناسی، و در بیرون از خودت در جستجوی آن نباشی.
من اینجا نیستم.
۱۷ خرداد ۱۴۰۴
کنت واپنیک

دورهای در معجزات | ۱ خرداد ۱۴۰۴
۱ خرداد ۱۴۰۴
دورهای در معجزات
دنیای زمان، دنیای وهم است.آنچه مدتها پیش رخ داده، به نظر میرسد که اکنون در حال رخ دادن است.انتخابهایی که مدتها پیش انجام شدند، گویی هنوز باز هستند؛ و هنوز باید انجام شوند.آنچه آموخته و درک شده و مدتها پیش گذشته است، به عنوان پنداری تازه، ایدهای نو، و رویکردی متفاوت نگریسته میشود.از آنجا که ارادهٔ تو آزاد است، میتوانی آنچه را که پیش از این رخ داده در هر زمانی که خودت بخواهی بپذیری، و تنها آن زمان است که درک خواهی کرد که آن همیشه وجود داشته است.همانگونه که این دوره تأکید دارد، تو در انتخاب برنامه درسی، یا حتی شکل آموختن آن، آزاد نیستی.با این حال، تو آزادی که تصمیم بگیری چه وقت میخواهی آن را بیاموزی.و همین که آن را بپذیری، از پیش آموخته شده است.