دوره‌ای در معجزات | ۱۰ بهمن ۱۴۰۰

۹ بهمن ۱۴۰۰
دوره‌ای در معجزات
ملکوت را همواره به یاد داشته باش، و به خاطر داشته باش که تو که بخشی از ملکوت هستی نمی‌توانی گم شوی.آن ذهن که در من بود در تو است، زیرا خداوند با انصاف کامل می‌آفریند.بگذار روح‌القدس همیشه انصاف او را به تو یادآوری کند، و بگذار به تو بیاموزم که چگونه آن را با برادران خود تسهیم کنی.دیگر چگونه فرصت مطالبه کردن آن برای خودت می‌تواند به تو داده شود؟این دو صدا برای تفسیرهای متفاوت از یک چیز به طور همزمان سخن می‌گویند؛ یا تقریباً همزمان، زیرا نفس همیشه اول سخن می‌گوید.تفسیرهای جایگزین تا زمانی که نخستین تفسیر صورت نگرفته بود، ضروری نبودند.

زیرا آن‌ها آمده‌اند

۲ بهمن ۱۴۰۰
دوره‌ای در معجزات
تنها بیندیش که تو چقدر باید مقدس باشی که آوای برای خداوند از سوی تو عاشقانه برادرت را فرا می‌خواند، تا بتوانی آن آوا را که به فراخوان تو پاسخ می‌دهد در او بیدار کنی!و بیندیش که او چقدر باید مقدس باشد هنگامی که در او رستگاری خود تو، پیوسته با آزادی او خفته است.هر چقدر هم که آرزوی محکوم شدنش را داشته باشی، خداوند در اوست.و هرگز نخواهی دانست که خداوند در تو نیز هست در حالی که به خانه برگزیده‌اش حمله می‌کنی، و با میزبانش نبرد می‌کنی.او را با ملایمت نظاره کن.با چشمان عاشق به او که حامل مسیحا در خود است نگاه کن، تا بتوانی شکوه او را مشاهده کنی و شادمانی کنی که بهشت از تو جدا نیست.
آیا این درخواست زیادی است که به او که حامل مسیحا برای تو است اندکی اعتماد کنی، تا بتوانی از همه گناهانت بخشیده شوی، و بدون اینکه حتی یکی از آن‌ها را گرامی بداری بمانی؟فراموش نکن سایه‌ای که میان برادرت و خودت نگه داشته شده چهره مسیحا و خاطره خداوند را تاریک می‌کند.و آیا حاضری آن‌ها را با یک نفرت دیرین مبادله کنی؟زمینی که بر روی آن ایستاده‌ای زمینی مقدس است به خاطر این که آن‌هایی که، آنجا با تو ایستاده‌اند، آن را با بی‌گناهی و صلح‌شان متبرک کرده‌اند.
خون نفرت کم‌رنگ می‌شود تا بگذارد که چمن دوباره سبز شود، و بگذارد که گل‌ها در آفتاب تابستان همه سفید و درخشان شوند.آنجا که مکانی برای مرگ بود اکنون به معبدی زنده در دنیایی از نور تبدیل شده است.به خاطر آن‌ها.این حضور آن‌ها است که دوباره قداست را برافراشته تا جای دیرین خود را بر فراز تختی دیرین بگیرد.به خاطر آن‌ها است که معجزه‌ها همانند چمن و گل‌ها روی زمین بی‌حاصلی جوانه زده‌اند که نفرت آن را سوزانده و ویران کرده بود.آنچه که نفرت به انجام رسانده است را آن‌ها خنثی می‌کنند.و اکنون تو بر زمینی می‌ایستی که چنان مقدس است که بهشت خم می‌شود تا با آن بپیوندد، و آن را همانند خودش سازد.سایه یک نفرت دیرین رفته است، و همه پوسیدگی و پژمردگی برای همیشه از سرزمینی که آن‌ها به آن آمده‌اند رخت بربسته‌ است.
صد سال، یا هزار سال یا ده‌ها هزار سال، برای آن‌ها چیست؟هنگامی که آن‌ها بیایند، قصد زمان به انجام می‌رسد.آنچه که هرگز نبود به نیستی ختم می‌شود، هنگامی که آن‌ها بیایند.آنچه که نفرت خواستارش بود به عشق واگذار می‌شود، و آزادی، هر موجود زنده‌ای را نورانی می‌کند و آن را به درون بهشت برمی‌افرازد، جایی که نورها با بازگشت هر کدام به خانه روشن و روشن‌تر می‌شوند.ناکامل دوباره کامل شده است، و سرور بهشت افزایش یافته است زیرا آنچه که از آن خودش بود به آن بازگردانده شده است.زمین آلوده به خون پاک شده است، و دیوانگان ردای دیوانگی را فروافکنده‌اند تا به آن‌ها بر زمینی که تو ایستاده‌ای بپیوندند.
بهشت سپاسگزار این موهبت است که برای مدتی طولانی دریغ شده بود.زیرا آن‌ها آمده‌اند تا در جایگاه خود گرد هم آیند.آنچه که قفل شده بود گشوده می‌شود؛ آنچه که از نور جدا نگه داشته شده بود رها می‌شود، تا نور بتواند بر آن بتابد و هیچ فضا و هیچ فاصله‌ای میان نور بهشت و این دنیا درنگ نکند.
مقدس‌ترین نقطه از میان همه نقاط زمین جایی است که یک نفرت دیرین تبدیل به یک عشق کنونی شده است.و آن‌ها با شتاب به آن معبد زنده می‌آیند، جایی که منزلی برای آن‌ها مقرر شده است.هیچ جایی در بهشت مقدس‌تر نیست.و آن‌ها آمده‌اند تا درون آن معبدی که به آن‌ها عطا شده ساکن شوند، تا مکان آسایش آن‌ها و همچنین مکان آسایش تو باشد.آنچه که نفرت به عشق واگذار کرده تبدیل به درخشان‌ترین نور در تابش بهشت می‌شود.و همه نورها در بهشت درخشان‌تر می‌شوند، در قدردانی از آنچه که بازگردانده شده است.
پیرامون تو فرشتگان عاشقانه می‌چرخند، تا همه افکار تاریک گناه را دور نگه دارند، و نور را در جایی که وارد شده نگه دارند.ردپای تو این دنیا را روشن می‌کند، زیرا هرجا که تو قدم می‌گذاری بخشایش با خوشحالی به همراهت می‌آید.هیچ‌کس بر روی زمین نیست که سپاسگزار آن کسی نباشد که منزلش را به او بازگردانده، و به او در برابر زمستان سخت و سرمای یخبندان سرپناه داده است.و آیا پروردگار بهشت و فرزندش برای قدردانی به خاطر بسیار بیشتر از این، کمتر عطا خواهند کرد؟
اکنون معبد خداوند زنده بازساخته می‌شود تا دوباره میزبان آن کسی باشد که توسط او آفریده شد.در هر جایی که او ساکن است، فرزندش نیز با او ساکن است، هرگز از هم جدا نیستند.و آن‌ها سپاسگزارند که سرانجام مورد استقبال قرار گرفته‌اند.در جایی که یک صلیب قرار داشت اکنون مسیحای برخاسته می‌ایستد، و زخم‌های دیرین در بینایی او شفا می‌یابند.معجزه‌ای دیرین آمده است تا متبرک کند و جای یک دشمنیِ دیرین را که برای کشتار آمده بود بگیرد.در سپاسگزاری فروتنانه خداوند پدر و فرزند به آنچه که از آن آن‌ها است‌، و‌ برای همیشه از آن آن‌ها خواهد بود باز می‌گردند.اکنون هدف روح‌القدس انجام یافته است.زیرا آن‌ها آمده‌اند.زیرا آن‌ها سرانجام آمده‌اند.

دوره‌ای در معجزات | ۱۸ دی ۱۴۰۰

۱۸ دی ۱۴۰۰
دوره‌ای در معجزات
اگر به خطاهای نفس برادرت اشاره کنی، حتما در حال دیدن از طریق نفس خودت هستی، زیرا روح‌القدس خطاهای او را درک نمی‌کند.این باید حقیقت داشته باشد، زیرا هیچ ارتباطی بین نفس و روح‌القدس وجود ندارد.نفس هیچ معنایی ندارد، و روح‌القدس سعی نمی‌کند چیزی که از آن برمی‌خیزد را بفهمد.از آنجا که او آن را نمی‌فهمد، در مورد آن قضاوت نمی‌کند، زیرا می‌داند که هیچ چیزی که نفس می‌سازد معنایی ندارد.

دوره‌ای در معجزات | ۱۴ دی ۱۴۰۰

۱۴ دی ۱۴۰۰
دوره‌ای در معجزات
این موقعی است که در آن به زودی سالی جدید از زمان مسیحا متولد می‌شود.من به تو ایمان کامل دارم که تمام آنچه که می‌خواهی به انجام برسانی را انجام خواهی داد.هیچ چیز کم نخواهد بود، و تو به اتمام خواهی رساند و ویران نخواهی کرد.پس، به برادرت بگو:
من تو را به عنوان بخشی از خودم به روح‌القدس می‌دهم.می‌دانم که آزاد خواهی شد، مگر اینکه بخواهم از تو برای زندانی کردن خودم استفاده کنم.به نام آزادی‌ام آزادی تو را انتخاب می‌کنم، زیرا درمی‌یابم که با هم آزاد خواهیم شد.
اینگونه سال در شادمانی و آزادی آغاز خواهد شد.کارهای زیادی هست که باید انجام دهیم، و ما مدت‌ها به تأخیر افتاده‌ایم.با تولد امسال، لحظه مقدس را بپذیر و نقش خود در بیداری بزرگ را که مدت‌ها است ناتمام مانده، ایفا کن.امسال را با یکسان کردنش متفاوت کن.و بگذار همه روابطت برای تو مقدس شوند.این اراده ما است.آمین.

دوره‌ای در معجزات | ۱۰ دی ۱۴۰۰

۱۰ دی ۱۴۰۰
دوره‌ای در معجزات
خداوند آموزگار خود را عطا کرد تا جایگزین آموزگاری شود که تو ساختی، نه اینکه با آن در تضاد باشد.و آنچه را که او می‌خواهد جایگزین کند، جایگزین شده است.زمان تنها لحظه‌ای در ذهن تو دوام داشت، بدون هیچ تاثیری بر ابدیت.و بنابر‌این همه زمان گذشته است، و همه چیز دقیقاً همانگونه است که پیش از در پیش گرفتن راه بسوی نیستی بود.لحظه ناچیز زمان که در آن نخستین اشتباه انجام شد، و همه آن‌هایی که در همان یک اشتباه رخ داد، تصحیح آن اشتباه، و تصحیح همه آن‌هایی که در نخستین اشتباه آمدند را نیز در خود به همراه داشت.و در آن لحظه ناچیز زمان از بین رفت، زیرا آن همه چیزی بود که همیشه بود.آنچه که خداوند به آن پاسخ داد، پاسخ داده شده و از بین رفته است.
دوره‌ای در معجزات

استفاده از مطالب فقط برای مقاصد غیرتجاری و با ذکر منبع بلامانع است.