گری رنارد
فرافکنی احساس گناه
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
گری رنارد
گری: اگر با دقت تماشا کنید، میبینید که بیشتر قضاوتهای مردم واقعاً آنها را خوشحال نمیکنند.
پورسا: این کاملا درست است.در واقع، دوره در یک جا از شما میپرسد:
آیا ترجیح میدهی که حق با تو باشد یا شادی؟
گری: فکر میکنم خیلی از ماها میگوییم که ترجیح میدهیم شاد باشیم، اما طوری رفتار میکنیم که ترجیحاً حق با ما باشد.
پورسا: بله. بخشی از فریب نفس این است که وقتی مردم دیگران را قضاوت میکنند و معتقدند حق با آنهاست، گاهی اوقات به طور موقت احساس خوبی دارند، زیرا توانستهاند بخشی از احساس گناه ناخودآگاه خود را به سمت فرد دیگری فرافکنی کنند.سپس چند روز بعد، بدون اینکه بدانند چرا، احساس گناه ناخودآگاهشان - که باز هیچ آگاهی از آن ندارند - به سراغشان میآید و با ماشین تصادف میکنند، یا از طریق هزاران راه ملایمتر به خودشان آسیب میزنند.البته این یک مثال موهوم و خطی است.همه چیز واقعاً از آغاز زمان تنظیم شده است، که بعداً در مورد آن صحبت خواهیم کرد، اما این نمونهای از یکی از راههایی است که مسائل خودشان را کم کم نشان میدهند.گری: پس مردم قضاوت میکنند، احساس خوب یا بدی نسبت به آن دارند، بسته به اینکه که آیا احساس گناه خود را به بیرون یا به درون فرافکنی میکنند – و سپس خودشان را مجازات میکنند.آنها فکر میکنند که برنده شدهاند، اما کارمای آنها بر عقاید آنها غلبه میکند.
ناپدید شدن جهان
گری رنارد
گری رنارد
معمای قدیمی درخت در جنگل
۲۴ خرداد ۱۴۰۳
گری رنارد
پورسا: آیا معمای قدیمی را به خاطر داری، همان که میگوید اگر درختی در وسط جنگل بیفتد و کسی نباشد که آن را بشنود، آیا باز هم صدا میدهد؟
گری: بله یادم هست.نمیتوان آن را ثابت کرد، بنابراین مردم همیشه در مورد آن بحث میکنند.
پورسا: فکر میکنی پاسخ چیست؟قول میدهم با تو بحث نکنم.
گری: به نظرم درخت همیشه صدا میدهد، چه کسی آنجا باشد که آن را بشنود یا نه.
پورسا: و تو به شدت در اشتباه هستی، حتی در سطح فرم.کاری که درخت انجام میدهد ارسال امواج صوتی است.امواج صوتی، مانند امواج رادیویی - و در این مورد، امواج انرژی - نیاز به یک گیرنده دارند تا آنها را دریافت کنند.در حال حاضر امواج رادیویی زیادی از این اتاق عبور میکنند، اما هیچ صدایی وجود ندارد زیرا گیرندهای برای آنها تنظیم نشده است.گوش انسان یا حیوان یک گیرنده است.اگر درختی در وسط جنگل بیفتد و کسی نباشد که صدایش را بشنود، صدایی ایجاد نمیکند.صدا تا زمانی که آن را نشنوی صدا نیست، همانطور که یک موج انرژی تا زمانی که دیده یا لمس نشود، به نظر نمیرسد ماده باشد.
برای خلاصه کردن یک داستان طولانی، باید از اینجا معلوم باشد که برای رقص تانگو به دو نفر نیاز است.برای اینکه هر چیزی تعامل داشته باشد، باید دوگانگی باشد.در واقع، بدون دوگانگی چیزی برای تعامل وجود ندارد.هیچ چیزی در آینه نمیتواند وجود داشته باشد بدون تصویری که به نظر میرسد در مقابل آن قرار دارد، و برای دیدن آن به مشاهدهگری وابسته است.بدون دوگانگی درختی در جنگل وجود ندارد.همانطور که برخی از دانشمندان فیزیک کوانتومی شما میدانند، دوگانگی یک افسانه است.و اگر دوگانگی یک افسانه است، پس نه تنها درختی وجود ندارد، بلکه جهانی نیز وجود ندارد.بدون تویی که آن را ادراک کنی، جهان اینجا نیست، اما منطق باید حکم کند که اگر جهان اینجا نیست، پس تو نیز اینجا نیستی.برای ایجاد توهم وجود، باید یگانگی را بگیری و به ظاهر آن را تقسیم کنی، که دقیقاً همان کاری است که انجام دادهای.همهاش یک حقه است.
ناپدید شدن جهان
گری رنارد
گری رنارد
رابطهٔ موفق
۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
گری رنارد
پورسا:.. چه رابطهٔ حرفهای باشد و چه شخصی، تعریف یک رابطهٔ موفق را به تو ارائه میدهم.با دقت گوش کنفرقی نمی کند که طرف مقابل کیست یا رابطه به چه شکلی است.متوجه شدی؟حتی اگر رابطهٔ بدی به نظر میرسد و همه چیز در سطح شکل وحشتناک است، مهم نیست.یک رابطهٔ موفق زمانی است که تو در حال بخشیدن آن شخص دیگر هستی، یا او را بخشیدهایاین چیزی است که برای تبدیل آن به یک رابطهٔ مقدس لازم است، و این تنها چیزی است که نیاز دارد.همانطور که دورهای در معجزات میگوید،
پس، شفا دادن، به معنای تصحیح ادراک در برادرت و خودت با به اشتراک گذاشتن روحالقدس با اوست.این هر دوی شما را درون ملکوت قرار میدهد، و تمامیت آن را در ذهنتان باز میگرداند.این آفرینش را بازتاب میدهد، زیرا آن با افزایش یافتن متحد میکند و با گسترش یافتن یکپارچه میکند.
واقعیت فناناپذیر شما
گری رنارد
گری رنارد
تو آنچه را که میبینی ساختهای
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
گری رنارد
تو آنچه را که در حال دیدنش هستی، ساختهای.اما به دلیل انکار عظیم، اینطور احساس نمیشود.این شامل تمام بدنهایی که میبینی میشود، از جمله بدن خودت.هدف از بدن این است که وهم واقعی به نظر برسد.اما از آنجایی که بدن بخشی از این وهم است، به سختی میتوان به آن اعتماد کرد تا به تو در مورد غیرواقعی بودن این وهم بگوید.بدن توسط همان تصمیمی شکل داده شد که برای جدایی از طریق فرافکنی گرفته شد، که همان چیزی است که کل توهّم را در وهله اول ساخت.تو جدایی را خواستی تا احساس گناه در بدنهای دیگر باشد و نه در بدن تو، و در نتیجه بیرون از تو و در آنها.اما از آنجا که که فرافکنی سازندهٔ ادراک از همه چیز است، علت همه چیز، درست آنجا در ذهن تو است و ذهن را میتوان تغییر داد.
واقعیت فناناپذیر شما
گری رنارد
گری رنارد
بیداری از رؤیای زمان و مکان
۸ فروردین ۱۴۰۳
گری رنارد
وقتی از رؤیای زمان و مکان بیدار شوی، دیگر زمان و مکان وجود ندارند، این بدان معناست که تو مجبور نیستی یک میلیون سال معطل بمانی تا همه بیدار شوند.هیچ کس دیگری نیست که بیدار شود.هیچ کس بیرون از تو نبود، جز تو، یک نفس بودی که به تعداد بسیار ظاهر شده بودی.و آنهایی که فکر میکردی آن بیرون هستند، اینک در بهشت با تو هستند، نه به عنوان بدن، بلکه به عنوان آنچه واقعاً هستند، یعنی روح.هیچکس را نمیتوان از یگانگی کنار گذاشت و هیچ فقدانی در کمال وجود ندارد.
بنابراین هر کسی که تا به حال به او عشق ورزیدهای یا به او توجه داشتهای، از جمله حیواناتی که به آنها محبت داشتهای، در آگاهی تو وجود دارند.نه به عنوان چیزی که هرگز جدا بوده، بلکه به عنوان آنچه که که هرگز نمیتواند جدا باشد.هیچ چیز در کمال گُم نمیشود.همه چیز کاملاً یگانه و ثابت است، و این خاصیتی است که در جهان زمان و مکان وجود ندارد.با این حال، این میتواند توسط تو تجربه شود، حتی اگر به نظر برسد که در یک بدن هستی.
واقعیت فناناپذیر شما
گری رنارد
گری رنارد