دوره‌ای در معجزات | ۷ آبان ۱۴۰۲

۷ آبان ۱۴۰۲
دوره‌ای در معجزات
از نگریستن به درون نترس.نفس به تو می‌گوید که همه‌چیز با احساس گناه درون تو سیاه است، و از تو می‌خواهد که ننگری.در عوض، از تو درخواست می‌کند که به برادران خود بنگری، و احساس گناه را در آن‌ها ببینی.با این حال تو نمی‌توانی این کار را بدون نابینا ماندن انجام دهی.زیرا کسانی که برادران خود را در تاریکی، و گناهکار در تاریکی‌ای که آن‌ها را نگاه می‌دارند می‌بینند، بسیار هراسان هستند که به نور درون خود بنگرند.در درون تو آن چیزی که به وجود آن باور داری، و چیزی که ایمان خود را در آن قرار دادی، نیست.در درون تو نشانهٔ مقدس ایمان کاملی که پدرت به تو دارد، وجود دارد.او ارزش تو را آنگونه که تو خودت را ارزیابی می‌کنی تعیین نمی‌کند.او خودش را می‌شناسد، و حقیقت را در تو می‌شناسد.او می‌داند که هیچ تفاوتی وجود ندارد، زیرا او از تفاوت‌ها خبر ندارد.آیا می‌توانی احساس گناه را در جایی که خداوند می‌داند معصومیت کامل وجود دارد ببینی؟تو می‌توانی معرفت او را انکار کنی، اما نمی‌توانی آن را تغییر دهی.پس به نوری که او در درون تو قرار داد بنگر، و بیاموز که آنچه می‌ترسیدی آنجا باشد با عشق جایگزین شده است.
(م_۱۳_۹_۸∶۱-۱۳)

نگاه کردن بدون قضاوت و ترس

۲ آبان ۱۴۰۲
گری رنارد
آرتن... بدون قضاوت و ترس به نفس نگاه کن.اگر واقعی نیست، پس آن چیزی برای ترسیدن نیست.اما موردی برای بخشایش است.بنابراین، برای اینکه خودت و دیگران را ببخشی، باید مایل باشی به روش‌هایی که از مردم استفاده می‌کنی و آن‌ها را در ذهن خود می‌کشی، نگاهی بیاندازی.این واقعاً تو نیستی، اما بخشی از سیستمی است که به طور ناخودآگاه فکر می‌کنی تو است.
اتفاقاً، زمانی که سخن از وهم زمان به میان می‌آید، باید بدانی که گناه برابر با گذشته، احساس گناه برابر با حال، و ترس برابر است با آینده.البته آن می‌تواند آینده‌ای نزدیک یا آینده‌ای دور باشد.واقعاً مهم نیست.به عنوان مثال، فرض کنیم که مورد دزدی مسلحانه قرار می‌گیری و فکر می‌کنی ممکن است کشته شوی.یا شاید تو نگران بازنشستگی خود در بیست سال آینده هستی.این چیزها در شکل متفاوت هستند، اما در واقع یکسان هستند.دلیل واقعی ترس تو این است که معتقدی گناه کرده‌ای.اگر به سیستم نفس اعتقاد نداشتی، نمی‌توانستی بترسی.ممکن است فکر کنی که نترسیدن برای اثربخشی و بقای تو بد است.با این حال، چه زمانی موثرتر هستی - زمانی که می‌ترسی یا زمانی که نمی‌ترسی؟همچنین باید بدانی که ترس، گناه، برافروختگی، احساس گناه، رشک بردن، خشم، درد، نگرانی، رنجش، انتقام، نفرت، حسادت و همه احساسات منفی دیگر نسخه‌هایی از همین توهم هستند.به همین دلیل است که دوره‌ای در معجزات پیش از آمدن همهٔ وام گیرندگان از آن، به وضوح آموزش داد که:
ترس و عشق تنها احساساتی هستند که تو قابلیت آن‌ها را داری.
(م_۱۲_۱_۹∶۵)
ناپدید شدن جهان
گری رنارد

دوره‌ای در معجزات | ۲ آبان ۱۴۰۲

۲ آبان ۱۴۰۲
دوره‌ای در معجزات
دنیا تنها می‌تواند چیزی را به تو بدهد که تو به آن دادی، زیرا چیزی جز فرافکنی خود تو نیست، آن جدا از آنچه در آن یافتی و به آن ایمان داشتی هیچ معنایی ندارد.به تاریکی وفادار باش و آنگاه نخواهی دید، زیرا به ایمان تو همانگونه که آن را دادی پاداش داده خواهد شد.تو گنج خود را خواهی پذیرفت، و اگر به گذشته ایمان داشته باشی؛ آینده نیز مانند آن خواهد بود.هر آنچه را که عزیز می‌داری از آن خود می‌پنداری.قدرت ارزش‌گذاری تو آن را چنین خواهد کرد.
(م_۱۳_۹_۳∶۱-۵)

ذهن علت است.

۲۸ مهر ۱۴۰۲
گری رنارد
گری: ما در حال تماشای فرافکنی خودمان هستیم که در واقع از ذهن ناخودآگاه خودمان می‌آید.مثل زمانی که به سینما می‌روم.می‌خواهم فراموش کنم که فیلم واقعی نیست.من می‌خواهم که آن واقعی باشد و توجه من به سمت پردهٔ نمایش منحرف می‌شود.شاید با غرق شدن در داستان فیلم، شروع به واکنش نشان دادن به پردهٔ نمایش کنم، اما هیچ اتفاقی در آنجا در حال رخ دادن نیست.پردهٔ نمایش فقط یک معلول است و تصاویری که من می‌بینم در واقع از جای دیگری می‌آیند.اگر بخواهم پردهٔ نمایش را اصلاح کنم تا آنچه روی آن است را تغییر دهم، هیچ فایده‌ای ندارد.اما یک پروژکتور وجود دارد.که در آن پشت پنهان استقرار نیست به این موضوع فکر کنم.با این حال این همان علت است.آن‌چیزی که من می‌بینم واقعاً از آنجا می‌آید.ما در حال تماشای فرافکنی خودمان هستیم که در واقع از ذهن ناخودآگاه خودمان می‌آید.
اگر می‌خواهم قدرت واقعی داشته باشم، بهتر است که به جای معلول، به علت بپردازم.اگر بتوانم آنچه در پروژکتور است، یعنی فیلم را تغییر دهم، آنگاه این کار همه چیز را تغییر می‌دهد.اما در زندگی، یا چیزی که در زندگی می‌گذرد، بیشتر مردم تمام زندگی خود را صرف این می‌کنند تا به جای تغییر پروژکتور و آنچه که در آن است، یعنی ذهن و هر سیستم فکری که به آن پایبند است، آنچه را که روی پردهٔ نمایش است اصلاح کنند، که فقط معلول است.
واقعیت فناناپذیر شما
گری رنارد
گری: من در گذشته سعی کردم آدم‌ها را شفا دهم و حالشان خوب نشد.یعنی من گند زدم؟
آرتن: بله. شوخی کردم.حقیقت این است که تو نمی‌توانی با نتایج پیش بروی زیرا نمی‌توانی ذهن را ببینی.تنها چیزی که در پیش داری بدن است، که واقعی نیست.شفای دوره همه در سطح ذهن انجام می‌شود.گاهی اوقات جنبه فیزیکی تغییر خواهد یافت و گاهی اوقات شفا نتیجه دیگری دارد که آن را نمی‌توانی ببینی.اگر کسی دوره را انجام دهد و فقط یک پا داشته باشد، اگر پای از دست رفته را دوباره باز نگرداند، آیا فکر می‌کنی که در کارش شکست خورده است؟به یاد داشته باش، این ذهن است که روی آن کار می‌شود.یک بار دیگر، به دنبال نتایجی که ممکن است در سطح شکل ببینی یا نبینی نباش.
گری: پس هنوز برای من به عنوان یک شفادهنده امیدی هست.
آرتن: تو یک شفادهنده هستی، گری. هرکسی که بخشایش حقیقی را انجام می‌دهد نیز یک شفادهنده است.همانطور که دوره به تو می‌آموزد:
این وظیفه آموزگاران خداوند نیست که نتیجه هدیه‌های خود را ارزیابی کنند.وظیفه آن‌ها صرفا این است که آن‌ها را بدهند.
(ک_۶_۳∶۱-۲)
پس، چه کسی واقعاً شفا می‌یابد؟پاسخ این است که هر دو به عنوان یکی شفا می‌یابند، زیرا تنها یکی وجود دارد.
ناپدید شدن جهان
گری رنارد
دوره‌ای در معجزات

استفاده از مطالب فقط برای مقاصد غیرتجاری و با ذکر منبع بلامانع است.